۱۴۰۰ مهر ۱۹, دوشنبه

زندان اوین؛ نامه سیامک نمازی، شهروند دوتابعیتی به محسنی اژه‌ای

 


سیامک نمازی، شهروند دوتابعیتی ایرانی – آمریکایی محبوس در زندان اوین طی نامه‌ای خطاب به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه ضمن توضیح مشکلات خود، درخواست اعزام به مرخصی کرده است. آقای نمازی از سال ۹۴ تاکنون بدون یک روز مرخصی دوران محکومیت ۱۰ ساله خود را سپری می‌کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سیامک نمازی، شهروند دوتابعیتی ایرانی – آمریکایی محبوس در زندان اوین طی نامه‌ای خطاب به محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه ضمن توضیح مشکلات خود، درخواست اعزام به مرخصی کرده است.

این زندانی دوتابعیتی در بخشی از نامه خود نوشته است: «امروز، اگر بعد از شش سال بردباری به این شدت تقلا می‌کنم تا بلکه صدایم به گوش عالی‌ترین مقام قضایی کشورم برسد، به این خاطر است که می‌ترسم دیر شود؛ دیر شود و هرگز خود را نبخشم که چرا بیشتر تلاش نکردم تا پدر ۸۵ ساله‌ام را که در شرایط جسمی خطرناکی بسر می‌برد و مادر خسته‌ام، که ایستادگی در برابر فشارهای کمرشکن این سال‌ها چشمانش را پرخون کرده و نفسش را بریده است. بار دیگر در آغوش بگیرم، دیر شود و عاقبت ایرانم را از من بگیرند و حتی فرصت خداحافظی را هم ندهند.»

متن این نامه، که جهت انتشار به دست هرانا رسیده است، در ادامه می آید:

«جناب حجت الاسلام محسنی اژه‌ای، ریاست محترم دستگاه عدلیه!

سلام علیکم!

احتراما اینجانب سیامک نمازی، فرزند محمدباقر و شهروند دلباخته ایران زمین هستم که ۶ سال از حبس ۱۰ ساله‌ام را بدون حتی یک روز مرخصی در اوین سرکرده‌ام و ناباورانه امروز قدیمی‌ترین محکوم امنیتی موسوم به «دوتابعیتی» به حساب می‌آیم.

جناب محسنی اژه‌ای! گفتن «۶ سال حبس بدون وقفه» آسان است ولی تجربه آن، آن هم همراه با برخی بی‌مهری‌ها جسم و روان انسان را خرد و وضعیت خانوادگی او را مانند آینده‌اش تباه می‌کند. ۶ سال! در طی این مدت ۳ رئیس قوه قضائیه، ۳ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۳ دولت و ۳ مجلس روی کار بوده‌اند. هر دو وکیل مدافعم و حتی قاضی دادگاه تجدیدنظرم فوت کردند. کشورمان دچار زلزله، سیل و خشکسالی شد. کیارستمی، شجریان و انتظامی جاودانه شدند. پلاسکو و سانچی سوختند. کرونا آمد! ولیکن من هنوز زندانم!

به زندان که افتادم دلار زیر ۳۰۰۰ تومان و پراید ۱۴ میلیون تومان بود. برجام اجرا شد و جیسون رضائیان و دوتابعیتی‌های دیگری مبادله شدند. ترامپ جای اوباما را گرفت و از برجام خارج شد. بایدن آمد و دوباره برگشتیم وین. داعش افول کرد و دوباره ظهور کرد.شیخ عیسی و زاکزاکی بازداشت و و آزاد شدند. بیروت منفجر شد.انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شد. دو المپیک برگزار شد! و من هنوز زندانم!

در اینجا دیده‌ام برادر رئیس جمهور وقت نیامده به زندان، فورا به مرخصی برود و اینکه در بندمان دوستان مزاح کنند که ایشان  و دیگر «از ما بهتران» ما بین مرخصی‌هایشان گاهم هم به ماه سر می‌زنند. بازداشت شهردار تهران و به مرخصی رفتن‌هایش را شاهد بودم. شروع دادگاه‌های ویژه اقتصادی اینجا بودم و «اخلالگرانی» دیده‌ام که به محض دریافت حکم‌ها ۲۰  و ۳۰ ساله به مرخصی‌های چند ماهه رفتند و من هنوز اینجا هستم.

دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز همینجا بودم. بازداشتی‌های از آن دوران دیده‌ام که امروز به آغوش خانواده بر می‌گردند. در این ۶ سال شاهد بودم به محکومین امنیتی و حتی داعشی مرتب مرخصی اعطا شود. بسیاری از دوتابعیتی‌های دیگر و کسانی با اتهامات و شرایط کاملا مشابه با بنده به کرات به مرخصی رفتند. ولی با اینکه زندان حدود ۲۰ بار تایید کرده است، اینجانب کلیه شرایط لازم را دارم و ریاست زندان هم شخصا خواستار اعطای مرخصی به بنده شد، من کماکان در اوین هستم.

موهایم که هیچ، ابروهایم نیز در آسیاب این حبس سنگین سفید شده‌اند و اگرچه بنده صادقانه به بی‌گناهی‌ام اعتقاد دارم، امیدم به استیفای حقم دیگر مانند چشم‌هایم کم سو شده است. احساس می‌کنم که مام وطن در حقم نامادری می‌کند و صدای دل‌شکسته فرزندی را نمی‌شوند که استدعا می‌کند:

دست بردار از این در وطن خویش غریب!

امروز، اگر بعد از شش سال بردباری به این شدت تقلا می‌کنم تا بلکه صدایم به گوش عالی‌ترین مقام قضایی کشورم برسد، به این خاطر است که می‌ترسم دیر شود؛ دیر شود و هرگز خود را نبخشم که چرا بیشتر تلاش نکردم تا پدر ۸۵ ساله‌ام را که در شرایط جسمی خطرناکی بسر می‌برد و مادر خسته‌ام، که ایستادگی در برابر فشارهای کمرشکن این سال‌ها چشمانش را پرخون کرده و نفسش را بریده است. بار دیگر در آغوش بگیرم، دیر شود و عاقبت ایرانم را از من بگیرند و حتی فرصت خداحافظی را هم ندهند.

جناب محسنی اژه‌ای! امیدوارم این فریاد تظلم‌خواهی را بشنوید و با همان حساسیتی که نسبت به تبعیض و پایمال شدن حق، به محکومین امنیتی دیگر نشان داده‌اید، با اعطای یک ماه مرخصی بنده را نیز از رافت اسلامی بهره‌مند کنید.

قاضی القضات؛

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید                    قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

با احترام

سیامک نمازی / مهرماه ۱۴۰۰/ زندان اوین.»

در خصوص نویسنده این نامه گفتنی است؛ سیامک نمازی، در مهرماه ۱۳۹۴، در جریان سفری به ایران بازداشت شد. پدر او محمدباقر نمازی از مقامات سابق یونیسف و استاندار خوزستان در پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران بود. او که برای پیگیری وضعیت فرزندش به تهران رفته بود نیز در اسفند ۱۳۹۴ بازداشت شد. هر دوی آنها سپس در دادگاه به اتهام “همکاری با دولت متخاصم آمریکا” به ۱۰ سال زندان محکوم شدند.

پیشتر وکیل مدافع این شهروندان در خصوص آخرین وضعیت پرونده محمد باقر نمازی، گفته بود که وی با نظر کمیسیون پزشکی در بیرون از زندان و تحت درمان بسر می‌برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر