۱۳۹۷ فروردین ۱۰, جمعه

⛔️بخاطر کودکانمان، پایتخت را نبینیم!⛔️



✍️فرشید یزدانی*  

 خشونت علیه کودکان یکی از بزرگترین معضلات عرصه کودکی کشورمان به شمار می‌رود. خشونتی که جنبه‌های مختلف دارد، از خشونت‌های جسمی و روانی گرفته تا خشونت‌های جنسی. نمودهای آن را می‌توان در آمار کودک‌آزاری در خانواده‌ها و مدارس، کار کودکان و ازدواج کودکان دید.

 درحالی‌که قریب به یک چهارم ازدواج‌های کشورمان، ازدواج‌های کودکانه است و در‌حالی‌که مطابق آمار ثبت‌احوال فقط در سال ۹۴ قریب به ۱۳ هزار کودک به‌واسطه طلاق‌، بیوه شده‌اند، متأسفانه صدا‌و‌سیما نیز مروج این‌گونه خشونت‌ورزی شده است. حداقل انتظار از مسئولان محترم این نهاد این است که اگر مرهمی بر زخم‌های جامعه نیستند، نمک‌پاش بر این زخم‌ها نیز نباشند. 

در سریال پربیننده‌ای چون پایتخت، دو کودک در معرض معامله هستند برای ازدواج. این رویکرد یعنی ترویج برده‌داری جنسی و خشونت جنسی علیه کودکان، در لفافه‌ای از تکنیک‌های سمعی و بصری و البته موعظه‌های شبه‌اخلاقی. موعظه‌هایی که مبانی ایجابی آن عمدتاً برخاسته از چارچوب‌های سلطه‌گری و رویکردهای مردسالارانه است. رویکردی که زنان و دخترکان را ابزاری برای ارضای هواهای نفسانی خود می‌بیند. رویکردی که نه با مبانی، چارچوب‌ها و نفس کرامت‌بخش دینی همخوان است و نه در چارچوب‌های انسانی می‌گنجد.

 این سریال خشونتی پنهان را چنان ترویج می‌کند که گویا امری عادی و مسلم است و نه امری تقبیح‌شده. خواستگاری از دو کودک ۱۲-۱۳ ساله و استفاده از آن به‌عنوان یکی از سوژه‌های اصلی سریال و طبیعی نشان دادن آن، بدون آنکه به مبانی انتخاب در ازدواج پرداخته شود، نشانی از تفوق امر سوداگری در این میان است. لازم است به دست‌اندرکاران این سریال یادآور شد که برای جذابیت سریال نیازی به تخریب مناسبات اجتماعی و توسل به هر امری هر چند مذموم نیست.
چنانچه گفته شود این امر یک امری واقعی است که در جامعه اتفاق می‌افتد، این پرسش نیز باید جواب داده شود، پس 

نقش هنر و رویکرد نقادانه و اصلاح‌گرانه در این میانه چیست؟ آیا ترویج همان مناسبات خطای اجتماعی است؟ پس ترویج اختلاس و فساد نیز بدون رویکرد نقادانه باید نمایش داده شود؟

همان‌گونه که می‌دانیم، ازدواج یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین انتخاب هر فرد در زندگی خصوصی‌اش است، انتخابی که باید تمامی وجوه عقلانی و احساسی فرد بر آن صحه بگذارد، اما معلوم نیست چگونه کودکی که امکان دادوستد اموال منقول(دارای سند) و غیرمنقول را ندارد، می‌تواند به عقد ازدواج درآید. کودکان بنا به رفتار بزرگسالان، ازدواج را بیشتر یک بازی می‌بینند، نه اقدامی که تمامی سرنوشت آنان را جهت می‌دهد. ازدواج امری است بسیار فراتر از مسایل جنسی، اما سریال مذکور با یک رویکرد بزرگسال‌محور و سلطه‌گرانه ازدواج کودکان را امری طبیعی می‌نمایاند. کاش دست‌اندرکاران این سریال اندکی بیشتر به عواقب این اقدام خود می‌اندیشیدند.
بخاطر کودکانتان، کودکانمان و به حرمت کودکی‌هایمان این سریال را نبینید.

 *مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان

۱۳۹۷ فروردین ۷, سه‌شنبه

گزارش دستور و انجام حکم اعدام در اسفند ماه ۱۳۹۶


فرمان و انجام حکم اعدام دراسفند ماه ۱۳۹۶

با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی می‌آید گزارشی است کوتاه و فشرده  ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که  نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل این قتل دولتی باشد.

متاسفانه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد، صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد، لاجرم ما در این گزارش مواردی که خبرگزاری های مورد تائید دولت ایران منتشرکرده اند را به ۲ گروه « صدور حکم اعدام و اجرای حکم اعدام » تقسیم بندی نموده ایم که نمیتواند در برگیرنده تمام اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود، گفتنی است بیش از۶٠ درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که بااستناد به حکم « قَسامه » در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، ِیعنی نقض ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر.

نمونه: در اکتبر ۲۰۱۷حکم اعدام « مجتبی غیاثوند » براساس « قسامه» در کرج اجرا شد و در فوریه ۲۰۱۸ نیز با استناد به این بند از فقه اسلامی حکم مرگ دولتی برای صالح شریعتی ۱۶ ساله  صادر شده است.

قَسامه: براساس عدم اطمینان قاضی نسبت به مجرم بودن متهم و فقط براساس حداکثر۵۰ سوگند از جانب وابستگان شاکی انجام و صادر میگردد و برای تسهیل در قتل نوع بشر۱۰ نفر نیز میتوانند هریک ۵ بار سوگند یاد کنند و یا یک نفر۵۰ مرتبه و….

صدور حکم اعدام:

مردی به نام علی در استان فارس به دست صاحب کارش کریم به قتل رسید انگیزه قتل ارتباط و ابراز علاقه کریم به همسر علی بوده است در پی تحقیقات پلیس این نتیجه به دست آمده است که قتل وی از پیش طراحی شده و با هماهنگی هر دو بوده است از این رو کریم به اعدام محکوم شد و همسر مقتول به علت  معاونت در قتل به حبس محکوم شده است.روزنامه شرق ۳ اسفند

یک متهم مسلح بنام فریبرز  که با شلیک هفت گلوله، یکی ازمأموران پلیس به نام ستوان یکم میثم ملایی- ۲۹ساله-  را به قتل رسانده بود، پس‌از محاکمه و با حکم قضات شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد. روزنامه ایران ۳ اسفند

رضا مُلا زاده، اهل روستای «آشناک» از توابع شهرستان سلماس در استان اورمیه، در اواخر سال ۱٣۹۰ در شهرستان پاوه بازداشت و برای چندین ماه در یکی از بازداشتگاه‌های سپاه پاسداران مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت این زندانی سیاسی کورد در سال ۹۱، به اتهام محاربه از طریق همکاری با حزب حیات آزاد کوردستان «پژاک» به اعدام محکوم شد و این حکم از سوی دیوان عالی کشور به تأیید رسید.جمعیت حقوق بشر کوردستان  ۴ اسفند

دو متهم که دارای پرونده مفتوحه از بهمن ماه سال گذشته بودند پس از پایان دادرسی به انهام “قتل خانوادگی” به اعدام محکوم شدند.بهمن ماه سال گذشته درگیری خانوادگی در یکی از روستا‌های خرم آباد به وقوع پیوست که در جریان آن چهار نفر که یکی از آنها کودک بود به قتل رسیدند.هویت این افراد نامشخص است.خبرگزاری هرانا ۶  اسفند

دو زندانی در زندان مرکزی زاهدان به نام های “عین الله قنبرزهی” و “نصرالله قنبرزهی”، به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی از طریق قیام مسلحانه” به ترتیب به “اعدام” و “۴۰ سال حبس” محکوم شدند، آنها پیش تر اعترافات اخذ شده از خود را تحت فشار و شکنجه خوانده بودند. همزمان با صدور این احکام یک متهم سیاسی پس از تحمل ۴۰ روز بازداشت در بازداشتگاه اداره اطلاعات به زندان مرکزی زاهدان منتقل شد.خبرگزاری هرانا ۸ اسفند

مرد جوانی  به نام محمد که طی یک درگیری در منطقه هرندی تهران فردی به نام پیام را به قتل رسانده بود محکوم به اعدام شد. و این حکم از سوی قضات شعبه اول دیوان تأیید شد. در پرونده‌ای دیگر نیز برای یک زندانی محکوم به دیه در زندان کرج که هم‌سلولی‌اش  به نام هاشم ۴۹ ساله را به قتل رسانده بود، حکم اعدام صادر شد.هویت این افراد نامشخص است و این حکم با تأیید قضات این دیوان عالی کشور، صبح دیروز به شعبه ششم اجرای احکام دادگستری استان البرز ارجاع شد. خبرگزاری هرانا ۱۲ اسفند

فردی که از سال ۸۴ شروع به سرقت‌های مسلحانه در شیراز و اصفهان کرده بود، با اتهام مباشرت در ۲۳ فقره سرقت مسلحانه، در شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز محکوم به اعدام شد.هویت این فرد با حروف  (س – الف ) مشخص شده است.خبرگزاری هرانا ۱۳ اسفند

شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران پسر جوان ۲۰ ساله ای را به اتهام “قتل خاله‌اش” به اعدام و به خاطر “مجروح کردن پسرهشت‌ساله این زن” به پنج سال حبس محکوم کرد.هویت این فرد نامشخص است.خبرگزاری هرانا ۱۳ اسفند

زن ۱۹ ساله که به‌نام “سمیرا” که با همدستی خواهر ۱۴ ساله اش”سارا” و مرد غریبه‌ای به‌نام “علی”،  شوهرش را به قتل رسانده بود به اعدام محکوم شد. خواهر این زن نیز به اتهام مشارکت در قتل به پرداخت دیه و تحمل ۵ سال حبس محکوم شد. نفس در قفس ۱۸ اسفند

 پسری که در جریان یک درگیری، پدر دوست صمیمی اش را به قتل رسانده است به مرگ محکوم شد، پرونده کامل  شده متهم به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و پس از اقرار و بازسازی صحنه توسط متهم، قضات وی را با توجه به مدارک در پرونده به قصاص محکوم کردند. جوان آنلاین ۱۸ اسفند

نانوای ۷۲ ساله که از بابت پرونده مفتوحه مرگ همسر دومش از سال ۹۴ متهم به قتل بود، با وجود اصرار بر بی‌گناهی‌اش سرانجام در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد. هرانا ۲۰ اسفند

رئیس دادگستری کهگیلویه و بویراحمد از صدور حکم اعدام برای دو متهم به سرقت گچسارانی خبر داد و اعلام کرد این حکم تا پایان سال اجرا می‌شود.هویت این افراد نامشخص است خبرگزاری هرانا ۲۲ اسفند

به گزارش جوان آنلاین در تهران مرد معتادی به نام بهمن که در توهم ناشی از مصرف شیشه خواهر میانسالش بنام شهربانو  را به قتل رسانده بود، محکوم به مرگ شد. خبرگزاری هرانا ۲۲ اسفند

حکم اعدام دو برادر سارق طلافروشی گچساران فردا پنج شنبه در شهر دوگنبدان در ملاء عام اجرا می شود، حکم آنها مورد تأیید دیوانعالی کشور قرار گرفته است. تابناک ۲۳ اسفند

علیرضا صلحی پزشک تبریزی که مهرماه سال گذشته همسر و مادربزرگ خود را توسط سم فسفین مسموم کرده و به قتل رسانده بود، به اعدام محکوم شد. خبرگزاری هرانا ۲۶ اسفند

سارق مسلح بانک های تهران از سوی دادگاه انقلاب محارب شناخته شد و به مرگ محکوم شد هویت این فرد احراز نشده است. خبرگزاری هرانا ۲۶ اسفند

حمید سارق و قاتل پیرزن خیابان جیحون به اعدام محکوم شد، ۲۹ دی‌ماه سال گذشته به مأموران پلیس تهران گزارش داد، لحظاتی بعد مأموران پلیس در خانه پیرزن ۸۵‌ ساله در خیابان جیحون حاضر و با جسد وی مواجه شدند، که با پایان تحقیقات و ختم جلسه این حکم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به تصویب رسید   هرانا ۲۶ اسفند

از ۱۰ زندانی متهم به مواد مخدر که از شش سال پیش زیر حکم اعدام در زندان مرکزی زاهدان نگهداری می‌شوند تنها حکم دو زندانی توسط دیوان عالی کشور نقض شده و احکام هشت تن دیگر قطعی و تایید شده است.هویت محکومانی که حکم اعدام قطعی آنان توسط دیوان عالی کشور تایید شده “محمد امین عمرزهی، یوسف گنگورزهی، غلام رسول مزارزهی، انوشیروان عمرزهی، علیرضا نارویی، ناصر عمرزهی، عبدالله صلاح زهی، نبی مزارزهی” و همچنین دو زندانی که حکم اعدام آنان نقض شده “مراد بخش بلوچی” و “حسین دادور” احراز شده است.خبرگزاری هرانا ۲۷ اسفند

مردی بنام مصیب که هفت سال قبل در جریان سنگ پرانی دسته جمعی موجب مرگ جوانب بنام اصغر در زیباشهر ورامین  شده بود توسط شعبه ۷۴ دادگاه کیفری سابق استان تهران  حکم قطعی اعدام گرفت.. خبرگزاری هرانا ۲۸ اسفند

محمد ثلاث از دراویش گنابادی بازداشت شده در حوادث گلستان هفتم که متهم به قتل ۳ مامور نیروی انتظامی است، توسط شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شد. آقای ثلاث در آخرین جلسه دادگاه اتهامات خود از جمله سه فقره قتل عمد و “اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تعرض” را رد کرده و گفته “این کار عمدی نبوده و به دلیل ترس و فرار از ضرب و شتم دوباره توسط ماموران، ضعف بینایی و با دست شکسته کنترل خودرو را از دست داده و قصد به قتل رساندن کسی را نداشته است”.خبرگزاری هرانا ۲۸ اسفند

اجرای حکم اعدام:

یک زندانی پس از تحمل ۱۰ سال حبس به اتهام “قتل” در زندان مرکزی همدان اعدام شد.هویت این زندانی توسط هرانا “حمید ایمانی”، فرزند محمدعلی احراز شده است.خبرگزاری هرانا ۱۱ اسفند

۲۷ دی ماه یک زندانی که با اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی ایلام اعدام شده و با وجود گذشت بیش از یک ماه و نیم رسانه‌های رسمی در خصوص این اعدام سکوت اختیار کرده‌اند. هویت این زندانی “احسان یعقوبی” اهل آبدانان احراز شده که به اتهام قتل فردی به نام “امین آیینی” در سال ۱۳۹۳ به اعدام محکوم شده بود.خبرگزاری هرانا ۱۴ اسفند

چهارشنبه ۹ اسفند ماه نیز یک زندانی در زندان ایلام اعدام شده است. این زندانی نیز با اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بود و هویت وی مهدی کاظم نیا فرزند علی احراز شده است،  “مهدی کاظم نیا در طی یک نزاع، فردی که اهل روستای هفت چشمه بود را به قتل رسانده بود سازمان حقوق بشر ایران ۱۴ اسفند

صبح روز یک‌شنبه ۱۳ اسفند ماه، یک زندانی  بنام مسعود وکیلی و با اتهام قتل عمد در زندان مرکزی کرمانشاه (دیزل آباد) اعدام شد. این زندانی که در زمان ارتکاب قتل ۲۶ ساله بود، وی پیش از اجرای حکم موفق به دیدار آخر با بستگان خود نشده بود. نفس در قفس ۱۴ اسفند

یک زندانی به نام رحیم (ابوبکر) سلیمی که با اتهام قتل عمد به اعدام محکوم شده بود در زندان مرکزی ارومیه اعدام شد. او از ۱۲ سال پیش با اتهام قتل عمد بازداشت و به اعدام محکوم شده بود.نفس در قفس ۱۴ اسفند

یک زندانی به اتهام “تجاوز به عنف” و بنام “جواد گُل نیت”، فرزند “تیمور” در زندان مرکزی شهرستان خوی اعدام شد. وی که اهل روستای حصارسفلی خوی است دو فرزند دختر خردسال داشت.خبرگزاری هرانا ۲۱ اسفند

دو برادر زندانی به اتهام “سرقت و قتل دو طلافروش گچسارانی” در ملا عام در خیابان شهید بلادیان شهر دوگنبدان (گچساران) اعدام شدند.هویت این افراد احراز نشده است.خبرگزاری هرانا ۲۴ اسفند

گزارش ویژه: 

هم اینک در زندان مرکزی زاهدان ‍۱۲۱ زندانی با اتهاماتی نظیر محاربه، مواد مخدر و قتل و تجاوز به عنف، محکوم به اعدام و در انتظار اجرا حکم به سر می برند، یاد آور می شویم که ۱۴نفر از زندانیان یاد شده با اتهام به عضویت در گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم شده اند. این زندانیان همراه با ۹۶ زندانی محکوم به اعدام با اتهام قتل در بند سه زندان مرکزی زاهدان محبوس هستند و۱۱تن نیز با اتهامات مربوط به مواد مخدر در بند یک زندان مرکزی زاهدان به سر می برند.

محکومین به اعدام با اتهامات مواد مخدر عبارتند از: 

۱. بهدالله آبیل، ۲۲ ساله، ۲ جواد نارویی، ۲۰ ساله، ۳.خالد ریگی، فرزند مجید، ۴ رفیق اسکانی، ۲۵ ساله ۵. عزیزالله درزاده، ۲۲ ساله،.۶. فرهاد فرشاد، ۲۲ ساله، ۵ سال است که در زندان به سر می‌برد،.۷. علیم یوسف زهی، ۲۰ ساله،.۸. قاسم کریمی، ۲۱ ساله،.۹. محسن راشکی، ۲۳ ساله، ۳ ساله، ۱۰. ناصر عمزهی، ۲۴ ساله، فرزند چرا،.۱۱. عزیز توتازهی، ۲۰ ساله،

محکومین سیاسی با اتهامات محاربه یا اقدام علیه امنیت کشور از طریق عضویت در گروه‌های مخالف نظام عبارتند از:

۱. ابوبکر رستمی، فرزند محمدعلی، ۲. اسماعیل شه بخش، فرزند خدا رحیم، ۳. الیاس قلندرزهی، فرزند خداداد، ۴. جاوید بهنام خان، ۵. جاوید دهقان، فرزند عبدالکریم،۶. حسن دهواری، فرزند عبدالله، ۷. حیات الله نیک زهی، فرزند خدارحیم، ۸. درمحمد شه بخش، ۹. سید محمد دیوارگر، فرزند ملک، ۱۰. سجاد بلوچ،

محکومین به اعدام با اتهامات قتل و تجاوز به عنف عبارتند از:

۱. ابراهیم شاه زهی، فرزند عبدالغنی، ۲. ابراهیم گرگیج، فرزند دین محمد،۳. ابوذر داودی، فرزند کمک، ۴. احمد پروین، فرزند نورالله، ۵. احمد فرخی، فرزند لال بخش،.۶. احمد گرشابزهی،۷. ادریس شه بخش، ۸. اسلام شق الزهی، ۹. اسلام محسنی، فرزند غلام،۱۰. اسماعیل بلوچی، فرزند یارمحمد، ۱۱. اقلام موچنی، ۱۲. اکرم ایران بدانی، ۱۳. امیر جعفری، ۱۴. ایمان سراوانی، فرزند حسین، ۱۵. ایمان فراهانی، ۱۶. ایوب تیموری، فرزند یعقوب، ۱۷. بایزید شه نوازی، ۱۸. بلاد عرب “اهل افغانستان”، ۱۹. بهرام نورکشتگی، فرزند حسین، ۲۰. تاج محمد براهویی، فرزند محمد رسول، ۲۱. جمال فراهانی، ۲۲. جواد نخجوار شاهرودی، ۲۳. جواد نخجوان شهرکی، فرزند عباس،۲۴. حامد فرخی،.۲۵. حسن باموری، ۲۶. حسن داوری، فرزند درمحمد، ۲۷. حسن میر، فرزند حسین، ۲۸. حسین سراوانی، فرزند آقاجان، ۲۹. حسین شهرکی، فرزند علی، ۳۰. حسین گرشادزهی، فرزند محمد، ۳۱. حکمت شهنوازی، فرزند هیبت، ۳۲. حمید ریگی، فرزند چاکر، ۳۳. خدارحم بلوچ زهی، فرزند سهراب، ۳۴. داود بهزاد، فرزند عید، ۳۵. راشد بلوچی، فرزند گل‌محمد، ۳۶. راشد دهقان، ۳۷. رحمت الله میرزایی، ۳۸. رحمت بخش ملازهی، فرزند دلواش،۳۹. رضا بامری، فرزند یارمحمد، ۴۰. رضا سرانی، فرزند مصطفی، ۴۱. رضا شیخ،فرزند حسن، ۴۲. سعید صادقی، ۴۳. سلطان روان سالار، فرزند محمدرضا، ۴۴. سیاوش جوادی، فرزند محمد، ۴۵. شریف ریگی، فرزند دادمحمد، ۴۶. شمس الدین باجی زهی، ۴۷. شیرخان خواجه خیر، ۴۸. صابر امینی، فرزند عبدالله، ۴۹. صمد شاهبوت زهی، فرزند شاه محمد، ۵۰. عبدالباسط بامری، فرزند محمود، ۵۱. عبدالحق شاهورزهی، فرزند محمد رسول، ۵۲. عبدالحمید قنبرزهی،فرزند ابراهیم، ۵۳. عبدالرشید نارویی، ۵۴. عبدالصمد هرمزی، ۵۵. عبدالله آهن جوار، ۵۶. عبدالله صلاح زهی، فرزند محمد،.۵۷. عبدالله هرمزی، فرزند نظام الدین، ۵۸. عبدالوهاب ازقندی، فرزند خان محمد، ۵۹. عثمان درزاده، فرزند حسن، ۶۰. مهدی میرشکاه، فرزند محمدرضا، ۶۱. عزیز لشگری، فرزند شکر، ۶۲. عنایت الله توتازهی، فرزند عبدالصمد، ۶۳. غلامرضا دلدار، ۶۴. فرید شهنوازی، فرزند سید محمد، ۶۵. فقیرمحمد مزارزهی، فرزند رشد، ۶۶. فیروز رخشانی، فرزند محمد، اعدام، ۶۷. قادربخش آتش پنچه، فرزند رضا، ۶۸. کمال بامری، فرزند حسین، ۶۹. مجید انبر باش، فرزند خان محمد، ۷۰. محمد اسلام شکل زهی، فرزند شیرمحمد، ۷۱. محمد براهویی میرزایی، فرزند خدارحم، ۷۲. محمد حسن اخلاص، فرزند شیرمحمد، ۷۳. محمد ذاکر رئیسی، فرزند دوست محمد، ۷۴ محمد گرگیج، فرزند غلام، ۷۵. محمد گرمشارزهی، فرزند قادربخش، ۷۶. محمدامین براهویی، اعدام، ۷۷. محمدحسن اخلاقی، ۷۸. محمدرضا بارانی، اعدام، ۷۹. محمدیونس جمشیدزهی، ۸۰. محمود براهویی، ۲۲ ساله ،۸۱. محمود رحمانی، ۸۲. محمود ریگی، فرزند الهیار، ۸۳. محمود عرب، فرزند نورمحمد، ۸۴. مرجان نورزهی، فرزند عبدالقیوم، ۸۵. معین منبرزهی، ۸۶. منصور شاه زهی، فرزند اسماعیل ۸۷. منصور محمود زهی، ۸۸. مهدی سارانی، فرزند رسول، ۸۹. میران امیری، فرزند مختار، ۹۰. میرمحمد شاه زهی، فرزند کمال، ۹۱. نبی بخش ریگی مقدم، فرزند قادربخش، ۹۲. نظر محمد صلاحی، فرزند سهراب، ۹۳. هآتف حسینی، فرزند رضا، ۹۴. واحدبخش کوسه، فرزند شمسان، ۹۵. وحید میر بلوچ زهی، فرزند محمود، ۹۶. یحیی شهنوازی، فرزند مبارک. مانیتور حقوق بشر ایران ۲۴ اسفند

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

اطلاعیه شماره ۹۸۰ نمایندگی اندونزی در خصوص زلزله کرمانشاه


زخمهای بجا مانده از زمین لرزه کرمانشاه،

علیرغم تمام سخنرانی ها و وعده های مسئولین ریز و دُرُشت

نزدیک به ۴ماه‌ها از زلزله ۷.۳ ریشتری در منطقه ازگله می گذرد اما هنوز هم کمبود ابتدایی‌ترین امکانات در شهرستا‌ن‌های استان کرمانشاه جسم و جان مردم این منظقه را می آزارد.

چادرنشینان بارها و بارها درخواست کانکس « یک سقف تقریبا مطمنتر» از چادر، برای زندگی در استانی سردسیر را به مسئولان امر داده اند اما دریغ و افسوس که تا کنون بجز اندکی از آن بیشمار نیازمند، حتی از این امکان محدود نیز بی بهره اند و نسبت به وضع موجود معترض و پریشان.

پائیز رفت و زمستان هم گذشت، اما نه فقط بارشهای مکرر و سیل آسای باران، نه سیلاب و آبگرفتگی معابر و چادرهای مسکونی، نه باد و طوفان و تگرگ یا آتش سوزی چادرها مسکونی زلزله زده گان و نه حتی تأیید فوت «چند نفر» از زلزله‌زدگان بر اثر سرما و یا خودکشی؛ توسط نمایندگان مجلس کوچکترین تائیری در تصمیمات گروه های باصطلاح امداد سپاه! و یا مسئولین امر نداشت که آنان همچنان در اندیشه، تخصیص بودجه مضاعف اند برای باز سازی، استخدام نیرو برای امداد و تامین خودرو برای گسیل به منظقه.

مسئولانی که بنام آنان سخن می گویند اما دراندیشه سوء استفاده از شرایط موجود.

اهالی مناطق زلزله زده کرمانشاه پس از روز ها و ماه ها کماکان آواره،  بی خانمان و محروم از امکانات اولیه زندگی و حتی آب مناسب برای آشامیدند و مسئولین با استفاده از نابسامانی انان بدنبال کسب درآمدی بیشتر، و ابن در حالیست که فشارهای ناشی از زلزله سبب بروزمشکلات بیشمار جسمی و روانی افرادمنطقه گردیده که خودکشی و افسرده گی روحی تنها بخشی از آنست.

آنان طی این مدت نه فقط  ناظر شعار متولیان بوده اند که شاهد دزدی ‌های کلان مسؤلان استان و کشور هم بوده اند ازغارت انبارهای هلال احمر تا  دلالی خرید و فروش کانکس ها در خیابان‌ و کوچه‌های شهرهای زلزله زده و آنهم در برابر دیدگان جوانان، زنان، مردان و کودکانی که نظاره گر باقیمانده ویرانی سرپناه خود هستند و در جدال با  بیکاری، محرومیت و فقر ناشی از این مصیبت ویرانگر.

آیا بند الف از ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ٢ منشور حقوق شهروندى و اصل ۴۳ قانون اساسی،  دولت  ایران و مسئولین مربوطه  را ملزم به رسیدگی و تامین نیازهای اساسی این هموطنان نمی سازد؟

ما ضمن محکوم دانستن هر گونه سهل انگاری، بی تدبیری و بی توجهی مسئولان نسبت به تامین معیشت و مایحتاج اولیه مردم به ویژه مردم زلزله زده در غرب کشور،  بار دیگر توجه مسئولان، صاحب نظران، سازمان هاو نهاد های حقوق بشری را  جلب نموده و اعلام میداریم: 

مردم برای تحمّل گرمای سوزان آینده رها شده‌اند وکسی پاسخگوی نیازهایشان نیست.

۹۸۰

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 

نمایندگی اندونزی      

افشاگری جنجالی احمدی‌نژاد از فساد سیستماتیک مقامات عالی رتبه نظام




افشاگری جنجالی احمدی‌نژاد از فساد سیستماتیک مقامات عالی رتبه نظام. بعد از حکم بقایی احمدی‌نژاد سکوتش را شکست!!

ببینید میزان فساد نظام بە اصطلاح اسلامی تا چە میزان گستردە است.


🔹 محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای به رییس دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی، رانت و فساد مالی شماری از نهادها و مقامات عالی‌رتبه کشور را فاش کرد.
 او در بخش‌هایی از این نامه نوشته:

🔹 یک مشت دزد در رأس کشور نشستند و به همه تهمت دزدی می زنند ،در حالیکه در طول تاریخ ۲۵۰۰ساله ایران، به این تعداد  مقامات دزد ،
 کشور نداشته است!!
کاش امام زنده بود و می دید که چه فسادی کشور را در برگرفته!
کاش امام خمینی امروز بود ومی شنید که مردم همه یک صدا می گویند. که خدا شاه را بیامرزد و  ای کاش انقلاب نمی کردیم !!

🔹 آقای حداد عادل در ریاست مجلس برای نهادهای خصوصی از  بیت المال بودجه تصویب می‌کردند و خودشان حداقل دو نهاد خصوصی را در اختیار داشتند و برای آنها از پول نفت بودجه تصویب، اخذ و هزینه می‌کردند.

🔹 جناب آقای لاریجانی رییس مجلس، هم‌زمان مدیر بنیاد شهید مطهری نیز هستند و هر سال برای آن از در آمد کشور واز بیت الملل  بودجه تصویب، اخذ و هزینه می‌کنند.

🔹 آقایان مصباح یزدی، ری‌شهری، امامی کاشانی، شاهرودی و جوادی آملی و بسیاری از مقامات ارشد کشور نیز موسسات آموزش عالی و یا فرهنگی دارند که از بیت المال و از در آمد نفت بودجه  عمومی استفاده می‌کنند.

🔹 جناب آقای ولایتی دو موسسه خصوصی دارند که هر ساله برای آن میلیارد ها تومان از بیت المال بودجه اخذ و هزینه می‌کنند.

🔹 اگر قرار است رسیدگی با این شدت و حدت و خارج از روال قانونی انجام شود، آیا اولی نیست که به ۶۳ حساب بانکی رییس دستگاه قضا که بدون ذی‌حساب قانونی و بدون نظارت دیوان محاسبات، ماهیانه ده‌ها میلیارد تومان سود دریافتی آن با تشخیص فردی ایشان هزینه می‌شود رسیدگی کرد.
یا اینکه به موضوع شرکت “فؤاد ری” وابسته به
آقای ری‌شهری که صدها میلیارد تومان خسارت و بدهی آن را ستاد اجرایی پرداخت کرد و یا به موسسه تعاون ناجا و بانک قوامین در نابودی هزاران میلیارد تومان اموال مردم رسیدگی کرد.

🔹 خاندان لاریجانی ۵ ویلای ۱۰۰۰ متری در بهترین منطقه کنزینگتون لندن دارند که اسناد نشان میدهند که ۲ ویلای ان توسط خاندان سعودی خریداری شده و به لاریجانی ها هدیه داده شده .
ارزش مجموع دو ویلا ۸ میلیون دلار امریکا بوده است .

🔹 یکی دیگر از این ویلاها بنام زهرا لاریجانی دختر صادق لاریجانی است که به قیمتی در حدود ۲ میلیون یورو خریداری شده است .

🔹 یکی دیگر از این ویلاها بنام جواد لاریجانی است که طبق اسناد موجود توسط MI6(سازمان اطلاعات انگلیس) به ایشان هدیه داده شده است .ارزش این ویلا ۳ میلیون دلار امریکا است.

🔹 آخرین ویلا متعلق به فاضل لاریجانی است که طبق اسناد، ابتدا  توسط بابک زنجانی خریداری شده و پول آن از طریق بانک مرکزی ترکیه حواله شده و سپس به مبلغ ۳،۶ میلیون دلار آمریکا به فاضل لاریجانی فروخته شده است .

🔹 احمدی نژاد وعده افشای اسناد جاسوسی خانواده لاریجانی را داد. احمدی نژاد : اگر ظرف ۴۸ ساعت بقایی آزاد نشود و دادگاه علنی تشکیل نشود ، اسناد جاسوسی را منتشر میکنم.

🔹 احمدی نژاد:بیش از ۵۰۰ سند جاسوسی از خانواده لاریجانی در دست دارم.

🔹 بیش از ۵۰۰۰ متر املاک مختلف در نقاط مختلف لندن متعلق به‌خانواده لاریجانی است.

🔹 جواد لاریجانی مسئول حفظ اموال لاریجانی ها در نقاط مختلف جهان هست .

🔹 فاضل لاریجانی دارای یک فروند هواپیمای ضیافتی از نوع بوئینگ 737-MAX با شماره ریجستری EP-RHN میباشد که در آشیانه شرکت هما در فرودگاه امام خمینی نگهداری میشود. قیمت این هواپیما 125میلیون دلار هست.

🔹 جواد لاریجانی دارای ۲۰۰هکتار زمین کشاورزی در ساوه.
۳۱۵ هکتار زمین کشاورزی در همدان
۶۰۰ هکتار زمین کشاورزی در دزفول
۱۹۰ هکتار زمین کشاورزی در کازرون
۲۳ هکتار زمین زیر کشت زعفران در تربت حیدریه می باشد .

🔹 علی لاریجانی دارای ۱۵۰ قطعه زمین مسکونی مرغوب در شهر قم است .
تعداد ۵ شهرک مسکونی در استان گیلان
تعداد ۳۲ واحد مسکونی در جزیره کیش
تعداد ۲ کارخانه در جزیره قشم منطقه درگاهان
یک برج ۲۷ طبقه مسکونی در منطقه مینی سیتی تهران
یک باب باغ ویلا ۲۲۰۰ در منطقه نیاوران تهران.

۱۳۹۶ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

پرستو فروهر: نوروزتان خوش و خرم، بهارتان سبز و پر گل و دل‌تان امیدوار به فرداهای بهتر




دوستان گرامی
به همراه شادباش نوروزی و آرزوهای خوب برای سال ۱۳۹۷
نوشته‌های اخیرم را نیز برایتان میفرستم. 
با مهر و دوستی و به امید بهگرد روزگار،
پرستو فروهر
------------------
پروانه اسکندری-فروهر: ۲۹ اسفند ۱۳۱۷ - ۱ آذر  ۱۳۷۷
هر سال در این روزهای دم عید، در این ایام که او چشم بر جهان گشوده بود، یاد نازنینش، زیبا و فرّار، مثل آن پروانه که نامش بود دور و برم می‌چرخد... و هنوز شور زندگی‌اش با تلخی آن مرگ که نصیبش بود می‌جنگد.
این چند سطر از کتاب «بخوان به نام ایران» در وصف اوست از دریچۀ‌ چشم‌های کودکی من:
«مادرم‌ شیرین‌ترین‌ تجربۀ‌ دنیایم‌ بود. تصویرش‌ در آن‌ سال‌های‌ كودكی‌ام‌ مثل‌ پری‌هایی‌ست‌ كه‌ اگر باورشان نكنی محو می‌شوند. اما اگر باورشان‌ كردی‌، دریچۀ‌ دنیایی‌ را به‌ رویت‌ باز می‌كنند كه‌ مثل‌ هیچ‌ جای‌ دیگری‌ نیست. معجزۀ‌ دوست‌ داشتن‌ را با دوست‌ داشتن‌ او یاد گرفتم‌ و در تماشای‌ دوست‌ داشتن‌های‌ مشتاقانۀ‌ او؛ در تماشای نگاهش‌ به‌ رقص‌ شاخه‌های‌ بید مجنون‌ در حیاط‌ خانه‌مان‌، و در تقلید از او وقتی‌ كه‌ سرش‌ را به‌ گلی‌ نزدیك‌ می‌كرد و عطرش‌ را با چنان‌ ولعی‌ بو می‌كشید كه‌ انگار می‌خواست‌ تمام‌ سلول‌های‌ وجودش را از آن‌ سیراب‌ كند. در تماشای‌ نوشتن‌هایش‌، وقتی‌ كه‌ خط‌ می‌زد و دوباره‌ می‌نوشت‌ و در التهابی‌ زیر لب‌ تكرار می‌كرد٬ مثل‌ اینكه می‌خواست‌ كلمات‌ را از نو بیافریند. آنجا نشسته‌ بود با دستۀ‌ كاغذهایش‌ روی‌ زانوهایش‌ و انگار اطرافش را ابری از كلمات‌ شاعرانه‌ گرفته‌ بود. چشمهایش‌ را می‌بست‌، گردنش را می‌کشید و سرش‌ را توی‌ این‌ ابر فرو می‌كرد تا آن كلمات‌ را نفس‌ بكشد. بعد تكرارشان‌ می‌كرد و می‌نوشتشان. هر از گاه نوشته‌هایش‌ را بلند می‌خواند و من كه‌ مثل سحرشده‌ها كنار پاهایش‌ نشسته‌ بودم‌، گوش می‌کردم. مادرم‌ توی‌ آن‌ ابر عشق‌ داشت‌، ایران‌ داشت‌، آزادی‌ داشت‌، كاوه‌ و آرش‌ داشت‌، توی‌ آن‌ ابر پیشوایی‌ داشت‌ به‌ نام‌ مصدق‌، كوهی‌ داشت‌ به‌ نام‌ دماوند، خورشید و شقایق داشت‌ و توی‌ آن‌ ابر همراهی داشت به نام داریوش.
مادرم‌ جادو می‌كرد، جادوی‌ آرزوهای‌ دور و دراز و بلندپروازی. او همیشه‌ آبستن‌ امید بود. واقعیت‌ را رشته‌ می‌كرد و از آن‌ قصه‌ می‌بافت. و چه‌ خوشبخت‌ بودیم‌ مایی‌ كه‌ قصه های او را باور‌ می‌كردیم. روی‌ زمین‌ زانو می‌زد تا هم‌قد من‌ بشود، صورتم‌ را مثل‌ كاسه‌ای‌ در دستهایش‌ می‌گرفت‌ و می‌گفت‌ كه‌ آنقدر دوستم‌ دارد كه‌ نفسش‌ بند می‌آید. من در خلسۀ‌ نگاهش‌ کرخت می‌شدم‌ و دلم‌ می‌خواست‌ در آغوش او ذوب بشوم‌ تا برای‌ همیشه‌ همراهش‌ باشم. می‌بوسیدم‌، بناگوشم‌ را با ولع بو می‌كرد و می‌رفت. من‌ می‌ماندم‌ و جای‌ خالی‌ او كه‌ مثل‌ هیچكس‌ نبود، با دلهرۀ محو شدنش‌ كه‌ بر سال‌های‌ كودكی‌ام‌ سنگینی‌ می‌كرد. كار می‌كرد و درس‌ می‌خواند، یا می‌گفت‌ كه‌ "جلسه" دارد و دیر برمی‌گردد. گاهی‌ از شدت‌ دلتنگی‌ توی‌ گنجۀ‌ لباس‌هایش‌ می‌رفتم‌ كه‌ بوی‌ او را می‌داد و منتظرش‌ می‌نشستم. یك‌ بار كه‌ در آن‌ گنجه‌ نشسته‌ بودم‌، زیر سقفی‌ از ردیف‌ رخت‌های‌ مادرم‌ كه‌ به‌ چوب‌لباسی‌‌ها آویزان‌ بودند٬ پدرم پیدایم‌ كرد. دستش‌ را روی‌ لباس‌ كشید تا با نوازشی‌ به‌ صورت‌ من‌ رسید. نگاهش‌ را به‌ من دوخت‌ و با اطمینان گفت‌: "برمی‌گردد". حالا که آن روز را به یاد می‌آورم، از خود می‌پرسم آیا او هم‌ نگران‌ محوشدن‌ مادرم‌ شده‌ بود؟ آیا او هم‌ این‌ دلهره‌ را ‌می‌شناخت؟
مادرم‌ كه‌ بازمی‌گشت‌ انگار نور خانه‌ عوض‌ می‌شد و فضا از حضور بی‌واسطه‌اش لبریز. اما حتی‌ در سرشاری‌ این حضور هم‌ انگار می‌دانستم‌ كه‌ مادرم‌ مال‌ من‌ نبود، مال‌ پدرم‌ نبود. او مال‌ هیچكس‌ نبود، مال‌ رویاها و آرزوهایش بود، مال‌ آن‌ ابر شاعرانه‌ كه‌ دور و برش‌ می‌پلكید، مال‌ قول‌ و قراری‌ كه‌ روزگاری‌ با زندگی‌اش‌ گذاشته‌ بود، همان قول‌ و قراری‌ كه‌ بر سرش‌ ایستاد و جان باخت.» *** متن و عکس‌ها در لینک زیر:
------------------
گفتگوي زمانه با من در باب دادخواهي و تجربه‌هاي زيسته‌ام در اين مسير، دست‌آوردها و بن‌بست‌ها، اميد و نااميدي و ... ۲۳ اسفند ۹۶، در لینک زیر: 

-------------------
در روز ۱۸ اسفند نمايشگاه "از اوين با عشق" در مكاني به نام "خانه انسانيت" در شهر لاهه گشايش يافت.
با قدرداني از تمامی دست‌اندركاران بويژه منصوره شجاعی حرف‌های من در افتتاحيه را می‌توانید در لینک زیر ببینید:


نامه عبدالفتاح سلطانی از زندان اوین


 

خانم مائده سلطانی (فرزند آقای عبدالفتاح سلطانی) امروز متن زیر را ارسال کرده است. جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر) آن را در این نشانی منتشر کرده است
 و همگان را به انتشار هر چه گسترده‌ی آن فرا می‌خواند
-----------------------------
لطفاً منتشر کنید
در زندان‌های ایران حقوق شهروندی زندانیان به راحتی‌ زیر پا گذشته میشود.  مواجهه با تبعیض و قانون شکنی‌های پی‌ در پی‌ بخش بزرگی‌ از زندگی‌ روزمره آنها شده. 
طبقه ماده ۵۲۰ آیین‌ دادرسی کیفری هر زندانی ماهی‌ ۳ روز حق مرخصی دارد. این ماده قانونی‌ برای زندانیان را رعایت نمی‌شود. در جایی هم که رعایت میشود از قانون خارج شده و مصداق تبعیض است. مثلا به وابستگان دولت سابق یعنی‌ دولت آقای احمدی‌ نژاد که به دلیل جرائم  مالی و اختلاس در حبس هستند مرخصی‌های طولانی‌ مدت داده شده، یکی‌ از آنها ۵ سال است که به نام مرخصی خارج از زندان است. این در حالی‌ است که در بین زندانیان سیاسی عقیدتی کسانی‌ هستند که نزدیک به ۲۰ سال است حتا یک روز هم به مرخصی نرفته اند.
به دلیل اعتراض به این برخورد تبعیض آمیز مسئولین پدرم از فردا به اعتصاب غذا دست خواهد زد. او این تصمیم را در حالی‌ گرفته است که دادستان تهران که مرجع تصمیم گیرنده در مورد مرخصی زندانیان است قول برخورداری از حق مرخصی نوروزی به وی داده بود. از چند روز پیش که مادرم برای درخواست مرخصی و کارهای اداری در دفتر دادستانی و قبل از آن در دفتر دادیار حضور پیدا کرده بود، امکان ملاقات خانواده‌ها به وی وجود ندارد. گویی در را به روی خود بسته اند تا چشمشان به دیدار سیمای خانواده‌های حق طلب در آستانه ساله نو نیفتد.
دادستان تهران آقای جعفری دولت آبادی با اعمال فراقانونی خود بارها نشان داده که مطیع دستورات حضرات نیروهای امنیتی است.
با امید به سلامتی‌ همهٔ زندانیان سیاسی نامهٔ پدرم را در انتهای این نوشته قرار دادم و سالی‌ پر از صلح و با اراده آهنین برای برقراری عدالت برای همهٔ مردم ایران آرزو می‌کنم.
 نامه عبدالفتاح سلطانی از زندان اوین:
ملت شریف ایران؛ درود بر شما!
ضمن عرض تبریک نوروز خجسته به اطلاع می رساند:
از آنجا که وجود برخی تبعیض های ناروای حاکم بر جوّ زندان، به گونه ای می باشد که عده از زندانیان از جمله رانتخواران،اختلاس گران و وابستگان به قدرت از امتیازاتی برخوردار هستند که برای بسیاری از زندانیان عادی و (سیاسی-عقیدتی) در نظر گرفته نمی شود و با توجه به عدم رعایت حقوق شهروندی مورد ادعای دولت و مداخله برخی مامورین وزارت اطلاعات آقای روحانی در تصمیم گیریهای مربوط به زندانیان(سیاسی - عقیدتی) به نحوی که دادستان تهران نیز تحت تاثیر اظهار نظرها و خواسته های آنان از رعایت پاره ای از حقوق قانونی زندانیان مذکور سر باز می زند.
اینجانب علیرغم اینکه قصد نداشتم این ایام شادی و سرور را به کام عزیزان تلخ نمایم و بر خلاف میل باطنی، در اعتراض به این قبیل رفتارهای ناعادلانه و تبعیض آمیز از تاریخ ۱/۱/ ۹۷ اعتصاب غذا می نمایم و مسئولیت عواقب ناگوار آن به عهده رئیس جمهور ،رئیس قوه قضائیه و سایر مقامات مسئول خواهد بود.
           
  عبدالفتاح سلطانی بازداشتگاه اوین
        ۲۹/ ۱۲/ ۹۶

۱۳۹۶ اسفند ۲۸, دوشنبه

ابتدا شک کردم و بعد مطالعه




سحر صامت : امروز پنج شنبه مصادف با ۸ مارس سال ۲۰۱۸ هست به شهر گوتنبرگ آمده ایم و در جمع سازمان ها و احزاب مدافع حقوق زنان هستیم ، حضور خانم معصومه توکلی فعال حقوق زنان هستیم ما به جمع معترضان پیوسته ایم .
خانم توکلی  سلام عرض میکنم و خوش امد میگویم حضور شما را در برنامه سازمان رهایی زن ، لطفا در مورد مبارزات شجاعانه زنان ایران و خصوصا دختران خیابان انقلاب صحبت کنید .

معصومه توکلی : سلام عرض میکنم و ۸ مارس روز جهانی زن را به همه زنان جهان و خصوصا زنان فارسی زبان و هموطنان ایرانیم تبریک می گویم . 
در یکی دو ماه اخیر حضور دختران انقلاب را در ایران داریم که حرکتی خود جوش را اغاز کردند در زمانی که فعالین حقوق زنان در بلاتکلیفی و نداشتن انسجام فکری در ارایه راهکار عملی برای مبارزات زنان ایرانی بسر می بردند دختر ایرانی به خیابان امد و به حجاب اجباری نه گفت ، البته به نظر من این فقط نه به حجاب اجباری نیست در حقیقت فریاد نسلی است که مقابله می کند با قشری گری و حکومت ارتجاعی که ۴۰ سال است برای زن ایرانی فقط تکلیف معین کرده بدون اینکه حقی به او اعطا کند.

سحر صامت : لطفا کوتاه وضعیت زنان ایران را در حال حاضر بررسی کنید . 

معصومه توکلی :  بر اساس مطالعاتی که کردم شاید فقط مدتی کوتاه در زمان انقلاب مشروطه یکسری از مطالبات زنان توسط خود زنان پیگیری شد و بعد مجددا توسط حکومت ها به فراموش سپرده شد در حقیقت حکومت ها اجازه پیگیری این خواسته ها را ندادند در چهار دهه گذشته ما عقب گرد داشتیم و ان رویای مدینه فاضله برابری و ازادی  که جمهوری اسلامی برای زنان ساخته بود ، رویایی بیش نبود . در حال حاضر مطالبات زن ایرانی ابتدایی ترین مطالبه بشر ی است یعنی مطالبه حق ذاتی و اولیه بشر ، زن ایرانی مبارزه می کند برای انتخاب نوع پوشش ، خروج از منزل ، ادامه تحصیل ، اشتغال و خروج از کشور بدون اذن همسر و … در حالیکه در دنیا تمام موارد اینچنینی حقوق اولیه انسانی است . زنان ایران برای حداقل ها مبارزه می کنند و می جنگند مثل دختران خیابان انقلاب و همیشه در وحشت خشونت علیه انها و زندان و شکنجه و برخورد جامعه و قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی بسر می برند ، در دنیا زنان خواسته های دیگری دارند .

سحر صامت : با توجه به نکاتی که اشاره کردید و اینکه شما فعال حقوق زنان هستید و در حقیقت انعکاس صدای زن ایرانی  ، چه پیامی برای زنان ایران ، افغانستان و فارسی زبانان دارید ؟

معصومه توکلی : من در مورد تجربه شخصی خودم می گویم ، من ابتدا شک کردم به همه باورهای کهنه و پوسیده ای که داشتم ، زمانی که مطالعه میکردم به همه نظرات موافق و مخالف شک می کردم و بیشتر مطالعه می کردم  . شک کردم تا در موارد مختلف به یقین رسیدم الان باورهایم خیلی متفاوت است با سال های گذشته . شاید یک روزی بر اساس تبعیض جنسیتی که ریشه در سنت و عرف و قوانین داشت و در باور زنان نهادینه شده است من هم فکر می کردم زن باید انگونه زندگی کند ولی بر اساس شکی که به باورهایم کردم با جدیت شروع به مطالعه کردم ، و فکر می کنم ما زنان شدیدا نیاز به اگاهی داریم ، باید بدانیم چه حق و حقوقی داریم و نداریم ، باید شک کنیم و مطالعه کنیم وقتی اگاه شویم مطالبه می کنیم ، اعتراض می کنیم و مبارزه می کنیم ، زنان اروپا مبارزه کردند ، جنگیدند برای مطالباتشان 
اون خواسته هایی که برای ما ارزوست زنان اروپا سال ها برایش مبارزه کردند و نترسیدند در ۱۹۵۴حق رای گرفتند ، در ۱۹۷۴ خشونت علیه زنان جرم تلقی شد و در ۱۹۷۶ حق اشتغال بدون اذن همسر را بدست اوردند انها همین مطالبات را داشتند در دهه های گذشته 
نوید این هست که به یمن وجود اینترنت و شبکه های اجتماعی و دسترسی اسانتر به اطلاعات اگاهی مان را افزایش دهیم ولی باز تاکید می کنم ابتدا شک کنیم به باورهایی که مادرانمان در مغزمان فرو کردند و حکومت هایی که بخاطر بقای خود سالهای طولانی ما را در فرودستی نگه داشتند باید باور کنیم که شدنی است ، اگاه شویم و قدم برداریم .
ما هم هشت مارس را با شیرینی دستیابی به برابری و عدالت جشن خواهیم گرفت ، دیر نیست .

۱۳۹۶ اسفند ۲۷, یکشنبه

اطلاعیه شماره ۹۷۶ کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در خصوص امنیت شغلی جامعه هنری

امنیت شغلی جامعه هنری، رویائی است که با واقعیت فاصله ای بسیار دارد

همان زنجیری که فشار آن هر روز محکم تر از پیش، بر تار و پود هنرمندان ایران احساس میشود.

برغم اینکه سالهاست مسئولان و مدیران شعار برطرف شدن این مشکل بزرگ را می دهند، اماهنوز هیچ گام مثبت و محکمی برای رفع و حل آن برداشته نشده است.

مهناز افشار، به دلیل حمایت از دختران خیابان انقلاب ممنوع التصویر میشود.

لیلا حاتمی، بپاس یک ابراز عقیده در چشنواره برلین تهدید به زندان می گردد و تعدادی نیز برای شکایت از وی به دادسرا گسیل می شوند.

از ویژه برنامه روز زن «دورهمی» به بهانه حضور خانم کتایون و  ریاحی به دلیل مساله پوشش و نویز صدا  جلوگیری می شود.

دادستان کل جمهوری اسلامی، رقص چند کودک ۷-۸ ساله در مراسم “روز زن”را «عمل منافی عفت» می خواند، دستور «رسیدگی سریع» صادر و ضمن تاکید بر”ساختار شکنی”در اجرای این برنامه، خواستار “تعقیب قضایی” مسئولان مراسم  میشود.

آقای فرج علیپور چهره ماندگار موسیقی نواحی کشورمان (خواننده و نوازنده کمانچه لری) نیز اینک  ۵ سال است که به جرم پخش پیام تبریک عید او از شبکه « من و تو» ممنوع‌التصویر و صدا شده است و همچنان هم ادامه دارد.

با تصمیم امام جمعه و هماهنگی دادستان سبزوار، از برگزاری کنسرت موسیقی فرزاد فرزین «خواننده پاپ» نیز علیرغم فروش بلیط، جلوگیری می شود. 

حذف و تحریم موسیقی، آوا و”ربنای استاد شجریان”هم سالهاست که درصدا و سیمای جمهوری اسلامی اعمال می شود،  استادی که جهان با نکوئی از وی یاد می کند و او را به شایستگی می ستاید.

و این چنین است سرنوشت سایر هنرمندان ایران امروز از جمله اهل قلم، موسیقی، سینا، تئاتر و… که یا زیر احکام سنگین صادره اند یا در حصر خانگی و یا در میان انبوهی از تهدید، سانسور، سرکوب و خفقان همراه با بیم و هراس.

ما ضمن باور به حق برخورداری از آزادی بیان و اندیشه (ماده۱۹ منشور حقوق بشر) برای عموم مردم،  بویژه هنرمندان کشورمان که ازطریق تریبون های مختلف فریاد رسای هم میهنانشان به گوش جهانیان هستند، بار دیگر اعلام میداریم: اینگونه محدودیت، محرومیت و برخوردهای سلیقه ای، مستمر و برنامه ریزی شده دولت جمهوری اسلامی ایران علیه هنرمندان حرفه‌ای نشانگر عدم تعهد آنان نسبت به الزامات بین‌المللی کشور در عرصه حقوق بشر است.

۹۷۶

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 

 کمیته دفاع ازحقوق هنر و هنرمندان

۱۳۹۶ اسفند ۱۷, پنجشنبه

اطلاعیه شماره ۹۷۰ کمیته دفاع از حقوق زنان در خصوص روز جهانی زن


روز زن، بر همه زنان ایران مبارک باد،

از شرایط اسفبار زندان قرچک «آتنا و گلرخ» تا زندان فشافویه و “لیلی نائب زاده” یکی از دراویش زن، که باردار است. 

روز زن گرامی باد،

 از زندان فشافویه که آخر دنیاست تا زنان محکوم به اعدام در زندان گوهردشت و اوین.

و بازهم ۸ مارس دیگری در غیاب پیشگامان حقوق زن فرارسید:

هم آنان که به اتهام آزادی خواهی هر روز در زندان های مختلف ایران از بندی به بندی و از سلولی به سلول دیگر منتقل می شوند،  آنانکه جرمشان احقاق حقوق ذاتی شان است و هدفشان برقراری عدالت و برابری، برای همۀ انسان ها:




نازنین زاغری، نرگس محمدی ، معصومه یاوری، مریم اکبری منفرد، آتنا دائمی، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، گلرخ ابراهیمی ایرایی، الهام برمکی، آزیتا رفیع زاده، آفرین چیت ساز،  فاطمه مثنی، زهرا زهتاب چی، نیگارا کریم اُوا (افشارزاده)، مریم النگی، نسیم باقری، آفرین نیساری، الهام فراهانی، مینو ملک شاهی، بی بی سمینه کولولاوا، فاطمه محمدی، درسا درخشانی، مریم شریعتمداری، ویدا موحد، نرگس حسینی، شاپرک شجری‌زاده، اعظم جنگروی و…





و ما نیز هم صدا با زنان کارگر، بانوان روستائی محروم، مادران، همسران و دختران بازداشت های اخیر و همچنین همنوا با بانوان اندوهگین زلزله اخیر کرمانشاه ضمن گرامیداشت این روز جهانی، بار دیگر با استناد به مواد۱ ، ۲ و ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر، هرگونه تبعیض، خشونت و نابرابری نسبت به بانوان ایران را محکوم کرده، آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشری، برقراری و اجرای منشور حقوق بشر را خواهانیم.


کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

کمیته دفاع از حقوق زنان

۱۳۹۶ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

۸ مارس در شهر گوتنبرگ سوئد ،، علیه آپارتاید جنسی ،،

زنده باد هشت مارس روزجهانی زن



زنده باد هشت مارس روزجهانی زن

چهار دهه از نخستین تعرض وسیع ارتجاع اسلامی به حقوق زنان میگذرد. حاکمان تازه بدوران رسیده با شعار یا رو سری یا توسری سودای بردگی ابدی زنان در نظام سرا پا تبعیض اسلامی را در سر میپروراندند.
از همان ابتدا با تظاهرات وسیع زنان در اولین هشت مارس، جنبش رهائی زن در ایران اسلام زده کلید خورد. ارتجاع اسلامی اوباش و تحصیلکرده هایش را بسیج کرد تا این جنبش را در خیابان و در اندیشه سرکوب کند. سعی کردند با روز فاطمه زهرا و زینب این روز و آرمانهایش را بفراموشی بسپارند. غافل از آنکه جنبشی که با عزم جزم زنان سوسیالیست کلید خورد با  صغرا و کبرا به خانه نمیرود بلکه در هر شکل ممکن به حیات خود ادامه میدهد و با انتقال تجربیات و سنت مبارزاتی خود به نسلهای بعدی مبارزه برای تحقق آزادی و برابری را بسرانجام میرساند.
توده های تحت ستم و استثمار در خیزش دیماه در رفراندمی مردم خیز رای خود را به خاکسپاری این نظام گندیده و متعفن داده اند. مشارکت گسترده زنان دراین مصاف نشان از پایان تحمل کردن نظام و قوانین زن ستیز و ضد انسانسی حاکمیت اسلام میباشد.
جرقه ای که دختران خیابان انقلاب به عبای پوسیده نظام زن ستیز زدند، حجاب، این سمبل یوغ بردگی زن و ستون اصلی تبعیض جنسی و تحقیر زن را نشانه گرفت و این آتش خاموش شدنی نیست.
ما شاهد حضور نسلی از زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در صحنه مبارزه برای احقاق حقوق زن هستیم که تازه نفس و مصمم در هر مکان و زمان ممکن نظام متحجر و پوسیده حاکم را به چالش میکشد.
واقعیت امروزی حکایت از برهم خوردن توازن قوای اجتماعی دارد. دو بال اصلاح طلب و محافظه کار خفاش حاکم در دیماه شکسته شد و دیگر قابل ترمیم نیست. جنبش میلیونی رهائی زن در همبستگی با جنبش دانشجوئی و جنبش کارگری و دیگر اقشار تحت ستم فریاد میزند به کمتر از آزادی و برابری رضایت نمیدهیم.

نه گفتن به حجاب حق مسلم ماست!
زنده باد آزادی و برابری
سازمان رهائی زن

هشت مارس ، پایان عصر ستم و تبعیض جنسیتی

بیانیه جمعی از فعالان حقوق زنان به مناسبت ۸ مارس


در خانه نمی مانیم
بیانیه جمعی از فعالان حقوق زنان به مناسبت ۸ مارس

• باید بتوانیم دست کم این یک روز از سال، شهر را مال خود بدانیم، در خیابان بمانیم و بی آنکه استخوان‌مان بشکند به خانه‌هایمان بازگردیم ...

دوشنبه ۱۴ اسفند ۱٣۹۶ - ۵ مارس ۲۰۱٨

در خانه نمی‌مانیم
هشتم مارس (۱۷ اسفند) روز ماست. روزی که هزاران خیابان، در هزاران شهر جهان تن به گام‌های زنان می‌سپارد. در خیابانی شادی و در خیابانی دیگر مشت‌های گره کرده زنان است که خود را در خاطره شهر ثبت می‌کند. زنان هنوز باید برای کوچک‌ترین حقوق خود بجنگند و هشتم مارس فرصتی است تا به یاد آریم راه‌مان تا رسیدن به جهان برابر چه قدر دشوار است.
امروز در هفدهم اسفند ۱۳۹۶ ما زنان دیگر نمی‌دانیم کدام مطالبه و کدام حق به ناحق گرفته شده‌مان را فریاد بزنیم. در انباشت مطالباتی که ۴۰ سال شنیده نشد، سرکوب شد و به حاشیه رانده شده امروز کدام را فریاد بزنیم؟
از حذف و به حاشیه راندن خود در فضاهای عمومی بگوییم یا از این حق بدیهی که باید بتوانیم خود پوششمان را انتخاب کنیم؟ از قوانین تبعیض‌آمیز بگوییم یا از فرهنگ رسمی که می‌‌خواهد با ستایش مادری، زنان را به ماشین فرزندآوری و فرزندپروری تقلیل دهد؟ از بازار کاری بگوییم که زنان در آن جایی ندارند، یا از نظام سیاسی که جایی برای زنان و سیاست زنانه ندارد؟ ما از اسفند ۵۷ تا اسفند ۹۶ هر بار به شکلی یکی از این نقدها را بیان کرده و این خواسته‌ها را پی گرفته‌ایم.
هر قدر نقد و مبارزه ما در دگرگونی جامعه ایران و تغییر باورهای آن موفق بوده، سیاست رسمی در برابر بدیهی‌ترین خواسته‌هایمان مقاومت کرده و کار را به جایی رسانده که امروز رسیدن ما به هر خواسته کوچک به معنی پرداخت هزینه سنگینی است که ناعادلانه بر ما تحمیل شده است.
امروز ما فقط یک چیز می‌خواهیم: می‌خواهیم همین یک روز از سال را از خانه‌هایمان بیرون بیاییم و در خیابان بمانیم. ما در همین خیابان‌ها مبارزه کردیم، در همین خیابان‌ها انقلاب کردیم، در همین شهرها بمباران شدیم، در همین خیابان‌ها حق‌مان را خواستیم و سرکوب شدیم، در همین خیابان‌ها بر صورت‌های ما اسید پاشیدند، در همین خیابان‌ها به جرم بدحجابی بازداشت شدیم، در همین خیابان‌ها روی سکوها ایستادیم و با استخوان خرد شده به زندان رفتیم، از همین خیابان‌ها گذر کردیم به وزرشگاه رفتیم و سر از بازداشتگاه درآوردیم و... ما در همین شهرها زندگی می‌کنیم٬ و می‌خواهیم روزمان را در خیابان‌های شهرهامان بگذرانیم.
ما از هر حرکت فردی و گروهی که در روز پنجشنبه و در گرامی‌داشت روز جهانی زن صورت گیرد حمایت می‌کنیم.
باید بتوانیم دست کم این یک روز از سال، شهر را مال خود بدانیم، در خیابان بمانیم و بی آنکه استخوان‌مان بشکند به خانه‌هایمان بازگردیم.

۱۳۹۶ اسفند ۱۴, دوشنبه

دو سال حبس برای سعید مرتضوی





دو سال زندان !!!
بعداز کلی کشمکش و جارو جنجال در پشت پرده نظام ، بالاخره حکم جلب قاضی مرتضوی صادر شد.
بررسی پرونده اتهامات و جرایم جنایی و مالی که ایشان مرتکب شده اند بیش از دوسال طول می‌کشد، این درحالیست که وی فقط به دوسال زندان محکوم شده است و معترضین به حکومت برای حداقل اعتراضات سالها در گوشۀ زندان می ماند.البته این یک تسویه حساب سیاسی است و بسیاری از مسولان حکومتی جرمهای بسیار سنگین تری دارند و به کسی جوابگو نیستند.
بر اساس رأی شعبه ۲۲ دادگاه تجدید نظر استان در این پرونده، مرتضوی در ارتباط با اتهام «معاونت در قتل»، با یک درجه تخفیف به دو سال حبس محکوم شده و این محکومیت قطعی است. یعنی تا زمانی که مرجعی قانونی اجرای این حکم را متوقف نکند، لازم الاجراست! و البته توقف اجرای آن هم حالتی خاص دارد که رخ نداده است.
این حکم دادستان وقت تهران قبلا در دادگاه بدوی ابرای اتهام معاونت در قتل عمد محسن روح الامینی اعلام شده است.

در بازداشتگاه کهریزک علاوه بر محسن‌روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر هم زیر ضرب و جرح زندانبانان و ماموران حکومتی کشته شدند و دو تن دیگر یعنی رامین قهرمانی و احمد نجاتی‌کارگر هم پس از آزادی، به دلیل آسیب‌هایی که در کهریزک دیده بودند، جان باختند.

بازجویی‌های جنسی در سلول‌های اوین



نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر که در بند زنان سیاسی- عقیدتی اوین زندانی است، در نامه‌ای سرگشاده به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، نوشت که این قوه "در چنبره نهادهای نظامی- امنیتی" و به "بخشی از ساختار استبداد" در ایران تبدیل شده است.
به گزارش رادیو فرانسه، در این نامه که متن کامل آن، در سایت کانون مدافعان حقوق بشر منتشر شده، با اشاره به ادعای استقلال قوه قضائیه که از سوی رئیس آن مطرح می‌شود، آمده که زندان‌های ایران "تابع مطلق نظرات مغرضانه و طمع‌کارانه بازجویان نهادهای امنیتی- نظامی است" و "ادعای استقلال قوه قضاییه، امری خلاف واقع و فریبکارانه و به سخره گرفتن عدالت است."
این فعال حقوق بشر با تأکید بر "فساد و عدم سلامت اخلاقی- مالی" قضات و مسئولان قضایی، ادامه داده که "متأسفانه دروغ، افترا، کشته شدن انسان‌ها در زندان‌ها، بازجویی‌های غیر اخلاقی و حتی جنسی در سلول‌ها، گرفتن اعتراف‌های بی‌اساس، حبس‌های طویل‌المدت و تضییع حقوق انسان‌ها به امری رایج و معمول در می‌آید."
نرگس محمدی، در نامه سرگشاده خود مسئولیت تمامی ظلم‌های قوه قضائیه را متوجه صادق لاریجانی، رئیس این قوه دانسته است.
این زندانی سیاسی که دارای دو فرزند خردسال است، نوشته که طی ماه‌های اخیر دوبار درخواست مرخصی کرده اما کارشناس وزارت اطلاعات با این درخواست‌ها مخالفت کرده است.
نرگس محمدی که در مجموع به ۲۲سال زندان محکوم شده، تاکنون ۱۰۰۰ روز زندان را "بدون مرخصی" تحمل کرده و در این مدت بارها به سلول‌ انفرادی منتقل شده است.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه اعتراف کرد که در زمینه عدالت "مشکل داریم" و "باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم".