۱۳۹۶ بهمن ۴, چهارشنبه

کشتارهای قانونی با مجوز دولتمردان ایرانی در دیماه ۱۳۹۶


با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی می‌آید گزارشی است کوتاه و فشرده  ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که  نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل این قتل دولتی باشد.

 در این گزارش موارد انتخابی که توسط خبرگزاری های مورد تائید ایران منتشر گردیده  به ۳ گروه « صدور حکم اعدام » و « اجرای حکم اعدام » و « در انتظار اعدام» تقسیم بندی شده است  و لاجرم نمیتواند در برگیرنده تمامی اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود.

فرمان و انجام حکم اعدام در دی ماه ۱۳۹۶

صدور حکم اعدام:

 عامل قتل پدر خوانده یک دختر به اعدام محکوم شد .هویت این شخص رسولاعلام شده است.جوان آنلاین ۳ دی

مرد خیاط که به اتهام قتل و آتش زدن جسد دوستش در تهران بازداشت شده بود، به اعدام محکوم شد.هویت این شخص نامشخص است.جوان آنلاین ۶ ی

رئیس کل دادگستری گلستان از صدور حکم اعدام قاتل سرباز وظیفه آق قلایی در گرگان خبر داد. سرباز وظیفه آق قلایی تیر ماه سال گذشته، حین انجام ماموریت و تعیقب و گریز، با ضربه‌ی چاقوی یک مجرم سابقه دار به قتل رسید. هویت قاتل نامشخص است.جوان آنلاین ۶ دی

حکم اعدام و ۹۹‌ضربه شلاق پسر ۲۲‌ساله‌ای به نام سهیل که چهار‌سال قبل در جریان ارتباط پنهانی مرتکب قتل شده‌ بود، در دیوان عالی کشور تأیید شد. مقتول مردی ۳۸‌ساله به نام فرامرز است که بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است .جوان آنلاین ۱۲ دی

مرد جوان که هنگام هواخوری در یکی از پارک‌های تهران مرتکب قتل شده بود برای دومین بار محاکمه و به مرگ محکوم شد. هویت این شخص نامشخص است.روزنامه جام جم  ۱۷ دی

عامل قتل در آلاچیق پارک که با رد حکم اعدامش در دیوان عالی کشور به نجات از طناب دار امیدوار شده بود در محاکمه دوم نیز با حکم اعدام روبه‌رو شدعامل قتل، وحید ۳۲ ساله، دو روز بعد از جنایت، دستگیر شد و در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.نام خانوادگی او نامشخص است.جوان آن لاین ۱۷ دی

مردی که با اطلاع از ازدواج همسر سابق‌اش، او را در محل کارش با ضربات چاقو به قتل رسانده بود با درخواست پدر و مادر مقتول و فرزندانش، از سوی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد.محل وقوع  حادثه شهر ورامین تهران بوده است همچنین هویت این شخص نامشخص است.ایران / شرق ۲۰ دی

مردی که با اسیدپاشی روی همسر و دخترش باعث مرگ زن جوان شده بود، بعد از گذشت شش سال از وقوع جنایت به اعدام محکوم شد.محل حادثه شهر بم و هویت او احراز نشده است.شرق ۲۰ دی

حکم اعدام ۳ نفر که با همکاری یکدیگر در سرقت و قتل یک زن و شوهر پیر دست داشتند صادر شد این اتفاق در استان خراسان رضوی ۱۴ سال پیش رخ داده است و هویت اشخاص محکوم احراز نشده است. شرق ۲۴ دی

جوان افغانی که در کمین دختران در ایستگاه مترو باقری تهران به کمین دختران جوان می نشست و به آنها تجاوز می کرد در پی تایید تجاوز به سه قربانی از طرف پزشکی قانونی تهران به اعدام محکوم  شد.هویت این شخص نامشخص است.روزنامه ایران ۲۶ دی

حکم اعدام سینا – ۳۰ ساله که همراه دوستش، زن جوانی را از مقابل مغازه‌ای ربوده و قربانی را با خودرو به خانه‌ای در اطراف کرج برده بودند صادر شد. نام خانوادگی این شخص نامشخص است.روزنامه ایران ۲۶ دی

مظاهر- ۳۲ ساله- مرد متاهلی که سوم شهریور ۹۳ در جریان درگیری خیابانی در یکی از محله‌های کرج پسر جوانی به نام سعید را با ضربه چاقو از پای درآورده بود در بازجویی‌ها مدعی شد در دفاع از خود وناخواسته مرتکب قتل شده. اما ادعای وی دفاع مشروع شناخته نشد و با شکایت اولیای دم، پس ازمحاکمه در دادگاه کیفری کرج- به اعدام محکوم شد. این حکم ازسوی قضات دیوانعالی کشور نیز تأیید شده است . روزنامه ایران ۲۶ دی

حکم اعدام پسر ۳۳ ساله‌ای که اسفند ۹۱ در محمدشهر کرج به‌طور پنهانی وارد خانه‌ای شده و زن صاحبخانه را مورد آزار و اذیت قرار داده بود صادر شد. دفاعیات متهم مبنی بر مصرف ماده مخدرشیشه وعدم کنترل اراده‌اش در دادگاه رد شد و به اعدام محکوم گردید. نام خانوادگی این شخص نامشخص است. روزنامه ایران ۲۶ دی

هدایت عبدالله‌پور مجددا در شعبه هم ارز دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد اعتراض این زندانی به نقص دادرسی حکمش در دیوان عالی کشور نقض درپرونده اش، مورد بررسی قرارگرفت و آقای عبدالله پور مجددا در ۲۰ دی‌ماه سال جاری از بابت اتهام “محاربه” به اعدام محکوم شد.هرانا ۲۸ دی

اجرای حکم اعدام:

قاتل سریالی ۵ نفر که اولین جنایت اش ار سال ۷۴ مرتکب شده بود به دار آویخته شد هویت اعدام شده غدیر شیخ جو گزارش شده است. جوان آنلاین ۳ دی

سحرگاه ۲۹ آذرماه زندان رجایی شهر کرج شاهد اجرای حکم اعدام گروهی از زندانیان بود که حداقل ۵ تن برآورد می شوند.هویت دو تن از آنها به نام های نیما اسماعیلیان و امیر عباس اردستانی (به اتهام قتل یک سرباز)احراز شده است.بقیه افراد هویتشان مشخص نشده است.رکنا ۵ دی

جوان ۳۰ ساله ای که سه سال قبل، پدرش را به خاطر تامین هزینه های مواد مخدر به قتل رسانده بود، سپیده دم روز گذشته با حضور قضات اجرای احکام دادسرای عمومی وانقلاب و در زندان مرکزی مشهد اعدام شد.هویت این شخص نامشخص است.خراسان ۱۱ دی

یک زندانی به نام “ابولفضل قربانی” روز ۱۴ دی ماه ۱۳۹۶، در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد.وی که به اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بود، از چهار سال پیش در زندان بسر می‌برد. سازمان حقوق بشر ایران ۱۵ دی

روابط عمومی دادگستری استان مازندران اعلام کرد، دو نفر از محکومان به نام های “س – ر” فرزند حسن و “ع – ب” که به اتهام “قتل” م- ع به اعدام محکوم شده بوده اند، با حضور اولیای دم در محوطه زندان ساری اعدام شدند. باشگاه خبرنگاران جوان ۱۸ دی

دامادی که ۷ تن از اعضای خانواده همسرش را در شهرستان سلماس به قتل رسانده بود، ۲۱ دی ماه ۱۳۹۶، در فلکه شهرداری، در ملاعام اعدام شد.هویت این شخص نامشخص است. رکنا ۲۱ دی

دادستان عمومی و انقلاب قزوین از اعدام یک مردروستایی خبرداد که به اتهام “قتل” توسط شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین به اعدام محکوم شده بود.دراین حادثه که سال ۸۸ در روستای «زاغه» واقع در شهرستان آبیک رخ داده بود مردی به نام سعید، در جریان نزاع بر سر معامله زمین، مردی به نام احمد را کشته بود.نام خانوادگی این شخص نامشخص است.ایران ۲۱ دی

زندانی ۲۷ ساله ای به هویت نامعلوم که سه سال پیش اقدام به قتل همسر خود کرده بود، با عدم رضایت اولیای دم، در بابل اعدام شد”.اعدام این زندانی تا لحظه تنظیم این خبر از سوی رسانه‌های رسمی اعلان نشده است. هرانا ۲۵ دی

دو جوان ۲۴ و ۲۳ ساله که مرد محضردار رابه قتل رسانده و جسد او را به آتش کشیده بودند، سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد اعدام شدند.ماجرای این حادثه در آذر سال ۱۳۹۲ هنگامی رخ داد که دو جوان با طرح یک نقشه قبلی، مرد ۴۵ ساله محضردار را به بهانه جاری کردن خطبه عقد در یک مراسم عقدکنان، وی را به داخل پارکی بردند و او را با طناب بسته و با ضربات چاقو به قتل رساندند.هویت این افراد نامشخص است.خراسان ۲۷ دی

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

۱۳۹۶ دی ۲۷, چهارشنبه

فراخوان نمایندگی اسکاندیناوی





مروری بر تاریخچه تبعیض جنسیتی در ایران



معصومه توکلی
 فعال حقوق بشر در کمیته ی دفاع از حقوق زنان

مروری بر تاریخچه تبعیض جنسیتی در ایران 

نخستین بارقه های آگاهی زنان ایران از فرودستی خویش در انقلاب مشروطه اتفاق افتاد . در زمانی که حوزه ی زندگی زنان به خانواده محدود می شد و فاقد نقش و هویت و فعالیت اجتماعی بودند .نقشهایی که در طی قرون و اعصار به زنان داده شده بود و به آن خو گرفته بودند ، همان نقش های رایج سنتی در چهار دیواری خانه پدری و پس از آن در خانه شوهر بود ، بدون آنکه اثری از آنان در حیات اجتماعی کشور وجود داشته باشد. در آن زمان چیزی بنام حق برای زنان معنی نداشت ، زن وسیله ای بود که جزما یملک و متعلقه مرد محسوب میشد .
در آن سالها بود که روشنفکران و دگراندیشان ایرانی ، همزمان با پی بردن به عقب ماندگی اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی ایران ; وضعیت زنان و محرومیت های آنها را یکی از علل این عقب ماندگی دانستند ، افرادی مثل میرزا آقا خان کرمانی ، وضعیت زنان را مورد بررسی قرار داده و خواهان تغییر شرایط زندگی و موقعیت زن ایرانی شدند . 
در واقع بیداری زنان با انقلاب مشروطه همزمان شد و گروه اندکی از زنان با دفاع از دستاوردهای انقلاب مشروطه، اولین فعالیت های اجتماعی خود را تجربه کردند.
فعالان حقوق زنان از آنجا که ناآگاهی و بیسوادی زنان را عامل مهم عقب ماندگی و محرومیت زنان می دانستند به تاسیس مدارس دخترانه همت گماردند . اقدامات مهم دیگر ; انتشار نشریه های زنان و تاسیس انجمن های زنان بود . انجمن های زنان مستقل و غیر دولتی بودند و برای برون رفت زنان از آن وضعیت نامطلوب تلاش می کردند. تلاش های زنان برای احقاق حقوقشان ادامه داشت تا آنکه در دوره پهلوی اول ، رضا شاه که سودای مدرن کردن ایران را در سر می پروراند ، تلاش های مستقل زنان را برای دستیابی به حقوق برابر بتدریج متوقف کرد و تغییر زندگی زنان را به شکل دولتی و اجباری در پیش گرفت . انجمن های زنان منحل شدند و سازمان های دولتی زنان جای آنهارا گرفتند. کشف حجاب اجباری ، در شکلی زورگویانه و جابرانه به زنان تحمیل شد .(هر چند پیش از کشف حجاب رضاخانی تعدادی از روشنفکران مرد و زن خواستار رفع حجاب شده بودند و بعضی از پیشروان و فعالان حقوق زنان و نیز زنان تحصیل کرده و مرفه حجاب را به دور انداخته بودند .)
همچنین مدارس به شکل جدید تاسیس شد و تحصیل دختران هم مثل پسران در نظام آموزشی جدید معمول گردید. الیز ساناساریان درباره تغییرات حکومتی در وضعیت زنان می نویسد : هر چند رضا شاه به تغییر وضعیت زنان علاقمند بود اما تمایلی نداشت که میدان عمل را برای فعالیت های مستقلی که سبب گسترش آرمان زنان می شد باز بگذارد . فعالیت دولتی تنها راه مجاز برای دستیابی به تغییراتی بود که رضا شاه برای ایران مناسب می دانست . جمعیت نسوان وطنخواه در ۱۳۱۲ به دلایل ناشناخته ای بر چیده شد . با گذشت زمان و تداوم سلطنت رضا شاه کنترل های دولتی فراگیرتر می شد .
و اما در دوره پهلوی دوم 

در دوره محمد رضا شاه پهلوی نیز کنترل حکومت بر مساله حقوق زنان ادامه یافت; تجدید حیات محدود گروه های زنان در دهه ی ۱۳۳۰ با تمرکز تدریجی فعالیت های آنان در دهه ی ۱۳۳۰ دنبال شد . این تمرکز و همگرایی متعاقب آن توسط گروه های زنان به اجرا در نیامد، بلکه قدرت سیاسی حاکم این کار را به منظور کنترل فعالیت های مستقل زنان انجام داد .
از سال ۱۳۱۲ (انحلال جمعیت نسوان وطنخواه ) به بعد هیچ جنبش واقعی برای کسب حقوق زنان وجود نداشت .طی حاکمیت محمد رضا شاه ، مساله حقوق زنان هیچگاه از بستر جنبشی اجتماعی سر بر نیاورد . 
لازم است اشاره کنم که : نخبگان سیاسی و دولتمردان ( مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم )تمامی جنبش ها را بدون توجه به انگیزه آنها ، صرفا خطری علیه حکومت قلمداد می کردند و عملا اجازه هیچ نوع فعالیت مستقل از نظارت دولت داده نمی شد. 
با این حال وضعیت زنان مورد توجه حکومت قرار داشت و اقداماتی در جهت مشارکت سیاسی و اصلاحات قانونی و نیز اقداماتی در جهت تسهیل سواد آموزی و تحصیل زنان در سطوح عالی انجام شد . در این دوره مهمترین اقدام در جهت مشارکت سیاسی زنان ، اعطای حق رای به آنان و نیز حق انتخاب شدن و راه یافتن زنان به مجلس و کابینه بود .
هر چند تعداد زنان در مقامات سیاسی مهم اندک بود اما به تدریج رو به افزایش نهاده بود .این زنان همانند همتایان مرد طرفدار حاکمیت ، تحت الزامات و محدودیت های موجود کار می کردند . باید گفت فعالیت های سیاسی زنان محدود به مشارکت سیاسی تحت کنترل حاکمیت  نبود و در نبود تشکیلات و احزاب قانونی مستقل ، زنان مخالف حاکمیت ، جذب احزاب سیاسی مخالف شدند . بسیاری از این زنان تحت تعقیب و زندان و شکنجه قرار گرفتند . 
در دوره پهلوی دوم همچنین اصلاحات قانونی در مورد قوانین مربوط به زنان صورت گرفت که از جمله می توان به تصویب قانون حمایت از خانواده اشاره کرد . در این قانون که ابتدا در سال ۱۳۴۶ و سپس با تغییراتی در سال ۱۳۵۴ تصویب شد ، برخی از قوانین که بر مبنای فقه اسلامی تدوین و اجرا شده بودند مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفتند ، این اصلاحات هر چند جزئی بودند و تساوی حقوق زن و مرد را تامین نمی کردند اما گشایش اندکی در حقوق زنان ایجاد می نمودند ، از جمله این قوانین محدود کردن مردان در تعدد زوجات و موانعی برای این حق فقهی که به مردان داده شده بود ، ایجاد می کرد . افزایش سن قانونی ازدواج به ۱۵ سال در سال ۱۳۴۶ و پس از آن در سال ۱۳۵۴ به ۱۸ سال از دیگر قوانین اصلاح شده به نفع زنان بود .
تسهیل آموزش دختران و راهیابی آنها به دانشگاه ها و اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور را می توان از دیگر اقدامات پهلوی دوم در حوزه حقوق زنان دانست در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تعداد دانش آموزان دختر در مدارس ابتدایی و متوسطه ودر آموزش عالی افزایش پیدا کرد .
زنان در سال ۱۳۴۶ در امر کار دارای حق قانونی شدند . زنان ٪۱۰۰ مشاغل مربی کودکستان ها ، ٪۵۴ آموزگاری دبستان ها و ٪۳۰ دبیری دبیرستان ها را به خود اختصاص دادند . در این دوران بر تعداد زنان در نیروی کار افزوده شد . در سال ۱۳۵۱ ، ۴ میلیون زن رسمأ در ایران کار می کردند . 
با وجود اقدامات حقوقی و اجتماعی که به نفع زنان انجام شد اما وضعیت زنان همچنان نامطلوب و فرودستی آنان به قوت خود باقی بود . الیز ساناساریان در این باره می نویسد : در پایان حاکمیت پهلوی ، با وجود دستاورد های حقوقی و تا حدودی اجتماعی ، اکثر زنان در روستاها و حاشیه شهر ها هنوز در فقر و تنگناهای بسیار زندگی می کردند ، آنان از بارداری های زیاده از حد ، ازدواج های زودهنگام بدون کنترل و مانع ، تحمل ضرب و شتم در نبود هیچگونه حمایت قانونی و آزار و اذیت و تجاوزهای بسیار دیگر رنج می بردند . در مراکز شهری گر چه همه چیز به نظر مدرن شده جلوه می کرد ،اما فقط این ظاهر قضیه بود . ناسازگاری بین غربی شدن و آداب و رسوم اخلاقی غیر منعطف اسلام ، جامعه ای بوجود آورده بود که در آن زن ، فردی بیگانه ، جایگاهش غیر واقعی و انتزاعی و بالاخره تصویرش عاری از هر ویژگی ملی بود . 

این خلاصه ای از وضعیت زنان در پیش از انقلاب بود ، پس از انقلاب اسلامی وضعیت زنان دچار تغییرات عمیق و گستردهای شد که همه ابعاد زندگی زنان را در بر می گرفت ، هم در حوزه مسائل خصوصی و هم در حوزه مسائل اجتماعی 
قوانین شرعی دوباره احیاء  شدند . پوشش زنان تحت کنترل حکومت قرار گرفت . زنان از برخی فعالیت ها منع شدند و محدودیت هایی برای کار و آموزش زنان ایجاد شد ، جدا سازی جنسیتی برای حفظ ظاهر اسلامی جامعه ضروری تشخیص داده شد .
قوانین از مهمترین پیامدهای انقلاب اسلامی برای زنان بود . احیاء قوانین اسلامی و بازگشت به قوانینی بود که زن را نه به عنوان یک شهروند آزاد و مستقل بلکه از دیدگاه جنسیتی می نگریست و نقش او را به عملکرد فیزیولوژیک اش یعنی وظیفه مادری و همسری تقلیل می داد. 
زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ، ابزاری برای پرورش انسان های مکتبی شناخته می شود و فاقد شخصیت مستقل و آزاد است . با این تعریف زن عملا از حیات اجتماعی دور نگه داشته شده و به پستوی تنگ خانواده رانده می شود .
قوانین بعد از انقلاب نابرابری و تبعیض جنسیتی را به همراه داشتند  و به ویژه قوانین خانواده ، فرودستی زنان را بیش از پیش تشدید می کرد .قانون و سیاست جدید زنان را از بسیاری از حقوقی که در عصر پهلوی به آنها اعطا شده بود محروم کرد . قانون حمایت خانواده ملغی شد و شرعیات دوباره مبنای قانون مدنی جدید شد .تعدد زوجات و ازدواج نوجوانان (از سن ۹ سالگی ) قانونی شد . با نخستین قانون اسلامی حریم خصوصی زنان به صورت قانونی به زیر تسلط مردان در آمد . قوانین مربوط به طلاق ، چند همسری ، حق حضانت فرزندان ، حق انتخاب حرفه و شغل ، حق انتخاب محل سکونت و تعیین اقامتگاه ، خروج از کشور ، روابط جنسی در رابطه زناشویی ، قوانین مربوط به تابعیت ، قانون قصاص ، قوانین مربوط به سهم الارث ، قانون مربوط به تعیین سن مسئولیت کیفری ( سن بلوغ ) از جمله قوانین نابرابری هستند که تبعیض علیه زنان را در کشور نهادینه کردند .

با عنایت به اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر اصل قابل قبول نبودن تبعیض را تایید نموده ، اعلام می دارد که کلیه افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از نظر منزلت و حقوق یکسان بوده و بدون هیچگونه تمایزی از جمله تمایزات مبتنی بر جنسیت ، حق دارند از کلیه حقوق وآزادی های مندرج در این اعلامیه بهره مند شوند .
جمهوری اسلامی از امضاء کردن کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز خودداری می کند. این کنوانسیون مهمترین معاهده ملل متحد در مورد تبعیض جنسیتی است و تبعیض جنسیتی را اینگونه تعریف می کند : قائل شدن به هر گونه تمایز ، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیت در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، مدنی و یا هر زمینه دیگر . 

از دیدگاه من ، این نگاه تبعیضی و جنس دومی به زنان ، پیامدهای وحشتناکی در زندگی خصوصی و اجتماعی زنان و مردان و فرزندان این سرزمین داشته مثل اعتیاد ، فساد و فحشا ، خشونت خانگی ، خودکشی و ده ها مورد مشابه دیگر... 

۱۳۹۶ دی ۲۵, دوشنبه

سیاووشان «سفیلان»وسوختن دانش آموزان بختیاری در آتش



۲۴ دیماه سالگرد آتش سوزی دردناک دبستان روستای سفیلان در سال ۱۳۸۳ است. در این حادثه، آتش گرفتن بخاری مدرسه ابتدایی روستای «سفیلان» چهارمحال بختیاری و نبود کپسول آتش نشانی، باعث جان باختن ۱۳ دانش‌آموز لر بختیاری شد و علاوه بر این عده، تعدادی نیز دچار سوختگی شدید شدند.

دانش آموزانی که جان باختند ۷ دختر و ۶ پسر کلاس پایه چهارم و پنجم، به نام های فاطمه، لاله، فرشته، زینب، پریسا، الهام، شمسی، رشید، مهرشاد، محمد، میثم، نوذر و جمال بودند.

ساعت ۱۰ صبح روز حادثه، مخزن بخاری نفتی دچار آتش‌سوزی شد و «یزدان خسروی» سرباز معلم این مدرسه با دیدن بخاری آتش‌گرفته، از آنجا که کپسول آتش نشانی نداشت مجبور شد بخاری مشتعل را با دست خود از کلاس خارج کند که درحین خروج از کلاس در مسیر راهروی مدرسه بخاری به گالن نفت ۲۲۰ لیتری نفتی که در کنار اتاق مدیر آموزشگاه قرار داشت، برخورد کرد که بر اثر فوران آتش، گالن منفجر و آتش در تمام کلاس‌ها و ورودی ساختمان شعله‌ور ‌و راه خروجی دانش آموزان مسدود شد. سربازمعلم در جریان خارج کردن بخاری از کلاس، دچار سوختگی ۸۰ درصدی شد.

به دلیل نبود وسایل اطفای حریق در مدرسه و فقدان لوله کشی آب در مدرسه، عملیت مهار آتش طول کشید و مدرسه تا ساعت ۱۰ صبح روز بعد، در شعله‌های آتش و دود می‌‌سوخت. ضمنا دبستان روستای سفیلان در حاشیه این روستا قرار داشت و بر اثر بارندگی، بارش برف و نداشتن ارتباط جاده‌ای، اهالی روستا از این حادثه دیر آگاه شدند.

سید علی صالحی شاعر سرشناس بختیاری و عضو کانون نویسندگان ایران در کتاب «یوما آنادا» و در شعری با عنوان «سياووشان سفيلان» به این موضوع پرداخته است:

«سياووشان سفيلان»

آقا اجازه!
اسکندر مقدونی تخت جمشيد را به آتش کشيد
بعد آتش راه افتاد آمد لُردگان
آمد خانميرزا، آمد سفيلان
آمد که ما از سرما نميريم
اما ... ما مُرديم آقا.

آقا اجازه!
سردار قادسيه ايوانِ مدائن را به آتش کشيد
بعد آتش راه افتاد آمد سمتِ ايلِ ما
ما سردمان بود آقا
ترکه های پُرشکوفه ی بادام
بوی الفبای آتش میداد
ما آتش گرفتيم آقا
بعد مادرانْمان آمدند
خاکسترِ ما را برداشتند بردند بالایِ کوه
و رو به پروردگارِ عالم شيون کردند:
در سرزمينِ ما عين و الف يکیست
فقط بگو خودِ عدالت کجاست؟

آقا اجازه!
تيمور لنگ سرِ راهِ خود به بغداد
به سفيلانِ ما هم آمد
آمد همه ی ما را به جُرمِ تَبانی با برف
آتش زد
دستهايش را گرم کرد وُ
در حاشيه ی خاطراتش نوشت:
نفت بشکه ای پنجاه دلار
کوکاکولا بشکه ای دويست ...؟
اين اصلا عادلانه نيست!


آقا اجازه!
تموچين تکليف همه را
با شعله های شيونِ ما روشن کرد
بعد آمد بالای سرمان گفت:
از روی کتاب ياسایِ من هزار بار جريمه بنويسيد.
و حالا ما هزار سال تمام است که هی مینويسيم وُ
اين مشقِ مرگ را پايانی نيست!


آقا اجازه!
ای کاش هرگز نفت را به رايگان
درِ خانه ی ما نمی آوردند
که اين همه حالا شرمنده ی آقايان نباشيم!
واقعا بعضیها خودشان خجالت نمیکشند؟


گفتنی است حادثه دردناك آتش سوزی مدرسه «سفيلان» و کمبود امکانات اطفای حریق باعث جریحه دار شدن افکارعمومی و انتقاد گسترده از دولت شد و مسئولان دولتی مجبور شدند در همدردی با مردم لر بختیاری سه روز عزای عمومی البته فقط در شهرستان لردگان اعلام کنند.

موج نارضایتی بختیاری ها از نبود کپسول آتش نشانی در مدرسه های منطقه نفت خیز و ثروتمند اما محروم بختیاری، باعث خشم افکارعمومی شد و پس از چند روز تاخیر وزير آموزش و پرورش و رییس جمهور در فشار افکارعمومی با ارسال پيام تسليت جداگانه با خانواده های داغ ديده ابراز همدردی كردند.

در پاسخ به انتقادات افکارعمومی منطقه بختیاری، جلسه ای با حضور كارشناسان آموزش و پرورش، سازمان بازرسی كل كشور، دادستانی شهرستان لردگان و مسئولان ذيربط براي بررسی دلايل اين حادثه تشكيل شد و تقصیر را برعهده «سربازمعلم» (به نام «یزدان خسروی» که خود نیز بعلت ۸۰ درصد سوختگی در بیمارستان بستری بود) دانست و دادستان لردگان دستور بازداشت وی را صادر كرد!! به این ترتیب بدون اینکه مسئولان ارشد دولتی بابت محرومیت مدرسه و نبود امکانات بازخواست شوند تقصیر به گردن پائین ترین فرد انداخته شد و پرونده مختومه گردید. سربازمعلم نیز در روز سوم بهمن ۱۳۸۳ بعلت شدت سوختگی در بیمارستان درگذشت.

آیا انفجار کشتی سانچی طبیعی بود؟ راز حریق کشتی




آنچه در زیر میخوانید مطلبی است که یک دریانورد باسابقه که سالها روی نفتکش خدمت کرده نوشته است:

1- من کارم و محل زندگیم روی کشتی بوده. البته کشتی ها انواع مختلفی دارن. و این که از نظر رعایت ایمنی شرکت های بیمه ی دریایی مثل جرمان لوید آلمان تمام تجهیزات روی کشتی رو برای حفظ ایمنی لحاظ می کنند تا بهش مجوز دریانوردی بدن. مگر اینکه اون کشتی نخواد بیمه بین المللی بگیره که اونم غیر قابل باوره چون گشت دریایی جلوش رو می گیره. و اما هر کشتی به تعداد پرسنل تجهیزات اضطراری مثل لایف بوت و لایف رف داره که همه شون در حال خطر استفاده میشن . کشتی ها موقع خطر آژیر های متفاوتی دارن که آخرین مرحله برای ترک کشتی اباندان شیپ هست که باید در منطقه زون صفر جمع شده و سوار قایق های نجات بشن که لایف بوت ها ذخیره ی غذایی یک ماه رو داخلشون دارن تا به خشکی برسن. غیر از تمام این ها شرکت های ایمنی به محض شنیدن پیام خطر هلی کوپتر و قایق های تندرویی به طرف کشتی حادثه دیده می فرستن. من چند بار خطر برام پیش اومد و نجات پیدا کردم. حالا این که کسی زنده در نرفته خیلی عجیبه . اگه داخل آبهای آزاد نبود قابل توجیه بود ولی اینجا نه.

2- امکان نداره در اثر انفجار اولیه همه کشته بشن. چون هر جرقه ی کوچکی زده بشه سیستم آلارم کشتی فعال شده و و امرژنسی شات دان عمل کرده و خبرش از طریق بلندگو و آژیر در کل کشتی پخش می شه. غیر از این که محل ذخیره ی نفت از محل خوابگاه فاصله داره و بریج فرماندهی کاپیتان کلا در بالاترین نقطه است که خیلی ایمنی و سیفتی بالایی داره. چون کاپیتان و پرسنل داخل بریج اکثرا جون سالم به در می برن. حتی اگر انفجار مهیب بوده باشه.

3- سیستم ایمنی کشتی بالاترین و به روز ترین تجهیزات رو داره و مخصوصا در مورد کشتی های نفت کش چند برابر میشه . کوچکترین جرقه و برخورد فیزیکی بدنه توسط حس گر ها سریعا به اتاق فرماندهی و یا بریج اطلاع داده میشه. اگر درصد تخریب بالا باشه یک سیستم خودبخود فعال شونده است که آلارم اباندان شیپ میده که همه در هر شرایطی باید به منطقه ی مخصوص برن و سوار قایق ها بشن. حتی اگر انفجاری صورت بگیره اتاق کاپیتان معمولا از فایبرگلاس و نسوز بوده بخاطر حفظ جان کاپیتان وو خدمه ی اصلی. غیر از این که می تونستن موقع آتش سوزی داخل آب بپرن. یکی از شرایط استخدام در کشتیرانی ها آشنایی کامل با دریا و خطراتش هست و آموزش های خاصی می بینن تا سیمن بوک دریافت کنند که همین سیمن بوک بسته به ظرفیت کشتی ها آموزش هاش فرق می کنه و نفت کش ها ماهرترین ملوان ها رو استخدام می کنند. اینکه کسی در عرشه و اتاق فرماندهی و بریج نباشه خیلی عجیبه . احتمالش مثل اینکه که خلبان و خدمه اش توی کابین خودشون نباشن و هواپیما سقوط کنه. بازم میگم احتمال اینکه اتاق فرماندهی با انفجار نابود بشه در حد صفره ضمنا انفجار حاصل از نفت یک دفعه نیست و به مرور اتفاق می افته. چون در کف کشتی که بهش خن می گن، همه ی نفت در یک مخزن نیست. بلکه مخازن به شکل ردیفی در کنار هم چیده شدن تا اگر اتفاقی برای یکی از مخازن افتاد بقیه انبارها سالم بمونن

4- ضمنا احتمال برخورد کشتی ها با هم در حد صفره. چون داخل دریا هم کانال های خاصی شبیه اتوبان های جاده ها درست و لایروبی شده که تمام کشتی ها باید داخل اون کانال حرکت کنند و تمام حرکاتسون مثل حرکت هواپیماها در اتاق مراقبت رصد می شه تا به هم برخورد نکنند و همیشه کاپیتان ها می دونند که چه کشتی هایی در مسیرشون هستن و به محض دیدن یک شی ناشناس و یا کشتی ناشناس به مرکز اطلاع می دن و این حفاظت بعد از یازده سپتامبر چندین برابر شده. به گمان من بیشتر حالت سرقت و دزدی از نفتکش به چشم میاد و اینکه کسی نفت رو خالی کرده و کشتی رو به آتیش کشیده تا متوجه نشن. فقط در صورت زندانی بودن پرسنل کشتی همه شون می میرند.
کشتی حمل میعانات گازی با کشتی نفت کش ساده فرق می کنه و مخزن و محل نگهداری و ایمنی پیش بینی شده اش بسیار بالاتره. ضمنا بدون اطلاع سازمان های دریانوردی همچین محموله ای راهی دریا ی آزاد نمی شه. . اگر تمام کشتی به یکباره منفجر بشه باز هم اتاق کاپیتان سالم می مونه چون دور از خطرات درست میشه . کشتی ها به اندازه ی چندین هواپیما ظرفیت دارن و چند طبقه شون زیر آب دریاست و خن های کشتی در کف کشتی قرار دارن و عرشه ی کشتی ها کمتر آسیب می بینند. تا حالا سابقه نداشته کشتی آتیش بکیره و کسی زنده نمونه .
آیا جای تامل ندارد ؟

پس از هشت روز حریق که ارتفاع آتش به گفته خبرگزاری ها به 900 متر رسیده بود😨😨 نفتکش سانچی غرق شد.
اما امروز برای اولین بار BBC را فاش کرد:
نفتکش سانچی نه به سمت کره جنوبی که به سمت کره شمالی در حال حرکت بوده!!
تمام رادارها برای دیده نشدن توسط نیروهای کره جنوبی، آمریکا و حتی چین خاموش شده بود و همینطور تمام چراغ ها، به گزارش BBC احتمال اینکه کشتی دیگری با سانچی برخورد کرده باشد بسیار کم است، سانچی 274 متر طول داشته و در دریایی که خبری از طوفان نبوده حتی از فاصله دور هم قابل رویت بوده، و احتمال اینکه کشتی باری هنگ هنگی نفتکشی با آن عظمت را حتی در سیاهی شب ندیده باشد بسیار کم است‌.
حتی اگر بگوییم به دلیل خاموش بودن رادار و چراغ های سانچی، کشتی باری نتوانسه نفت کش را ببیند، نفت کش ایرانی به راحتی میتوانسته چراغ های کشتی باری را ببیند و تغییر مسیر بدهد!!
به گزارش BBC نفتکش ایرانی برای رساندن محموله به کره شمالی تغییر مسیر داده و با وجود خاموش بودن رادارها و چراغ و حتی قطع تماس رادیوئی توسط چین شناسایی شده و پس از بارها اخطار چین و بی توجهی خدمه نفتکش به اخطارها، چین با پرتاب موشک به سمت نفتکش ایرانی، آن را غرق کرده و حتی از نجات خدمه هم سر باز زده، فقط چینی ها باسرعت وارد عمل شده و جعبه سیاه نفتکش را به دست آورده تا از بازتاب گسترده ماجرا توسط رسانه ها و واکنش های افکار عمومی جلوگیری کنند.
کره شمالی تحت سخت ترین تحریم های آمریکا و سازمان ملل قرار دارد و هیچ کشوری حق فروش نفت را به کره شمالی ندارد.
جای تاسف دارد که دریا دلان و جوانان ما به خاطر سیاست های غلط رژیم اینگونه پر پر می شوند.

۱۳۹۶ دی ۱۵, جمعه

واکنش ایرانیان ساکن سوئد به تظاهرات در ایران




واکنش ایرانیان ساکن سوئد به تظاهرات در ایران


ناآرامی‌های اخیر در ایران، واکنش‌های مختلفی را در میان ایرانی‌تبارهای ساکن سوئد برانگیخته است.
در روزهای گذشته ایرانیان ساکن سوئد با نوشتن در رسانه‌های اجتماعی و حضور در جامعه به انواع مختلف درباره حوادث اخیر ایران اظهار نظر کرده‌اند.
 از جمله در بخش بحث و گفتگو روزنامه داگنس نی‌هتر آزاده رجحان، نماینده ایرانی‌تبار حزب سوسیال دموکرات خواستار واکنش دولت سوئد شد و خواست که دولت سوئد از طریق اتحادیه اروپا این موضوع را پیگیری کند.
فضای گفتگوهای ایرانیان ساکن سوئد در رسانه‌های اجتماعی بسیار داغ بوده و اظهارات مختلفی درباره دلایل ظهور اعتراضات مردمی در ایران و نیز نحوه پیگیری آنها شکل گرفته است. برخی در شرایط فعلی مشاهده و سکوت را ترجیح داده‌اند یا سرنوشت این اعتراضات را مبهم می‌دانند. از سوی دیگر در روزهای گذشته چندین تظاهرات در حمایت از مردم ایران در شهرهای مختلف سوئد برگزار شده است و چند تظاهرات نیز در روزهای آینده رخ خواهد داد.
به گفته امیر نیلو، فعال حقوق بشر ساکن سوئد، خواسته تظاهرات ایرانیان در روزهای اخیر تقریباً یکسان بوده: خواسته اکثر تجمعات این روزهای سوئد، رساندن صدای مردم (به افکار عمومی) بوده است. او ادامه می‌دهد: اکثر اجتماعاتی که من در آن شرکت داشته‌ام، خواهان تغییر در وضعیت ایران هستند. ایرانیان ساکن سوئد خواستار این هستند که سیاستمداران این کشور نسبت به خواسته آنها عکس‌العمل نشان بدهند.
در تظاهرات روز آینده ایرانیان ساکن استکهلم، تعدادی از چهره‌های سیاسی سوئد نیز سخنرانی خواهند کرد.

اموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد





اموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد. حالا مرا كه هر بار از اعتراض مسالمت آميز نوشتم متهم مي كنيد به تشويق مردم براي تخريب اموال عمومي؟ اموال عمومي خنده هاي من و مادرم بود كه در  آخرين عكس يادگاري مان خشكيد. اموال عمومي پول توجيبي من بود كه  نان نداشتيم بخوريم لباس كهنه ي اين و آن را مي پوشيديم ولي مقبره ها و گنبدهاي طلاي تان محاصره مان كرد خفه مان كرد .

اموال عمومي دكل نفتي بود، سپرده هاي يانكي بود، سيصد هزار ملياردي بودكه اختلاس كرديد.
اموال عمومي  پول من بود كه هزينه شد تا آقازاده هاي شما براي تحصيل راهي خارج كشور شوند.
اموال عمومي مسكن مهر بود كه آجر هاي مقوايي اش را با تُف به هم چسبانديد.
اموال عمومي خيابان هاي پر از چاله است.
اموال عمومي جاده هاي مرگبار است.
اموال عمومي را شما با بالا پريدن از ديوار خانه هاي مردم و شكستنِ ماهواره هاي شان ويران كرديد.

اموال عمومي ميلياردها تومان بود كه هزينه گشت ارشاد كرديد تا ما را با حقارت سوار ماشين گشت ارشاد كنيد و بعد توي مغزمان فرو كنيد عوضش امنيت داريد.
اموال عمومي امنيت نداشته من بود در مهماني ها و در خيابان با هر مشتي كه توي سرم زديد تا مرا به زور روانه بهشت كنيد.
اموال عمومي كجاست كه خواهران من سهمي از آن ندارند و  براي امرارمعاش تن فروشي ميكنند؟
اموال عمومي دو سال عمر برادرانم است كه در خدمت سربازي اجباري سر مي شود با تحقير و توسري.
اموال عمومي شيشه هاي نوشابه بود كه يك يك در ما تن و جانِ معترضان فرو كردند.
اموال عمومي نوابغ و شاعران و هنرمندان و داشنمدان اين مملكت بودند كه از اينجا فراري شدند
اموال عمومي منم كه مي نويسم و اجازه انتشار  دلنوشته هايم را در كشور خودم ندارم،
اموال عمومي
دخالت دين در خصوصي ترين انتخاب زندگي ماست.
اموال عمومي صرف خرافه پرستي و ايجاد عذاب وجدان هاي مذهبي در دل و جان مردم شد.
اموال عمومي توي حلق صدا و سيما و قرائي ها و هر شبكه يك آخوندِ بي سواد فرو شد تا جامعه را در فقرِ آگاهي و فقرِ فكري نگه دارند  تا مبادا كه بفهمند چه بلايي به سرشان آورديد.
اموال عمومي نفس ما ملت است  در  هواي آلوده ي اهواز و تهران و ايران تنگ شده.
اموال عمومي صرف توليد ماشين ها و بنزين هاي بي كيفيت شده تا بيشتر خفه شويم.
اموال عمومي معلم هاي و كارگرهاي حقوق نگرفته كشور اند. أموال عمومي منم كه از كشورم تبعيد شدم.
اموال عمومي كلاس ديني و معلم پرورشي بود كه نفرت آفرين. .... ما را متهم مي كنيد به تشويق افكار عمومي براي تخريب اموال عمومي؟ مايي كه به مسالمت آميز ترين و مدني ترين شكل ممكن مدام بِه معترضان نوشتيم مراقب اموال عمومي باشيد در حالي كه اموال عمومي حق ما بود كه شما خورديد ميان مردم ميان خانواده ها جدايي انداختيد.
اموال عمومي حق شادي هاي ما حق در آغوش كشيدن هاي يك ملت بود كه ممنوع شد.
اموال عمومي من بودم كه تخريبم كرديد، كه تحقيرم كرديد كه خفه ام كرديد، كه مريضم كرديد، كه افسرده ترين كشور دنيايم كرديد، كه عصباني ترين ملت دنيا معرفي ام كرديد.
اموال عمومي كتاب مدرسه و كتابي بود كه تاريخ تحريف شده به خورد ما داد از ما يك ملت مرگ بر گو بسازد.




اموال عمومي  كتاب تعليمات ديني و تعليمات اجتماعي بود كه در آن به جاي توضيح درست چگونگي روابط آدم ها در جامعه، دخالت و فضولي كردن در زندگي ديگران را ياد داد.
اموال عمومي صرف آموزش مردم به زيستِ دوگانه داشتن و دروغ و ريا شد.

اموال عمومي من بودم كه براي دو بي ححابي شلاق خوردم چون قانون كشورم گفت ، براي شراب خوردن در تنهايي و حريم خصوصي شلاق خوردم چون قانون كشورم به تو مجوز داد از ديوار خانه ام بالا بروي. اموال عمومي من بودم كه براي يك تجمع ساده باتوم خوردم چون قانون كشورم اجازه شليك داد به شما براي دفاع از دستاوردهاي انقلابي كه به خاطرش شيشه شكستيد، اتوبوس آتش زديديد و با وعده ي بهشت خالي تمام زندگي ما را جهنم كرديد.
اموال عمومي جواني ما بود كه بيمه ي عمر جنتي ها شد تا مادام العمر بر صندلي قدرت بنشينند و براي ما دولت تعيين كنند مجلس تعيين كنند، حقارت تعيين كنند، خفت تعيين كنند. اموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد....امنيت عمومي كودكي و نوجواني و جواني ما بود ويرانش كرديد...شما كه مي خوانيد بنويسيد اموال عمومي چه بود و چه كساني تخريبش كردند؟

۱۳۹۶ دی ۱۴, پنجشنبه

��» اليگودرز ١٤دی۹۶ «خامنه ای حیاکن، مملکت و رها کن ��

اعتراضات زنجان ، معترضین شیوه های جدیدی از اعتراض را شروع کرده اند.

تجمع درتهران ۱۴ دی ، سه راه جمهوری، ولی عصر ��شعار «مرگ بر خامنه اي»

❌امشب ۱۴ دی تظاھرات خیابان فرحانی اھواز! درگیری شدید و اتش زدن پایگاه بسیج

چهارراه توحید/ آزادی/۱۴ دی، تهران

کودکان کار در ایران و حقوق بشر